ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
همین دیدگاه با همین ادله در جهان اسلام شکل گرفت و کسانی به نام دین و دفاع از اصالت شریعت به جان فلسفه و فیلسوفان افتادند. از این رو بخش عمدهای از فعالیت فیلسوفان در جهان اسلام صرف اثبات سازگاری دین با فلسفه و توافق نهایی آن دو بود. ابو اسحاق یعقوب کندی، که غالبا نخستین فیلسوف مسلمان به شمار میرود، طی رسالهای که برای المعتصم، خلیفه عباسی، تصنیف کرد کوشید ثابت کند که هدف فلسفه و دین یک چیز است، یعنی کشف حقیقت و این دو میتوانند سازگار باشند. جست و جوی حقیقت نزد هر کسی باشد، منافاتی با دینداری ندارد. لیکن ایده ضد دینی بودن فلسفه چنان نیرومند بود که همچنان نیازمند مدافعانی نامور میباشد. از این رو ابو الولید ابن رشد، بزرگترین فیلسوف اسلامی مغرب، نیز کوشید طی یک رشته استدلالهای فلسفی حقانیت فلسفه وهمسویی آن را با دین نشان دهد. وی با طرح مقدماتی در کتاب فصل المقال، نتیجه و مطلوب خود را این گونه بیان داشت:
« پس ای جماعت مسلمان! ما به قطع درمییابیم که نظر برهانی به مخالفت با آنچه در شرع آمده است، نمیانجامد: چرا که حق با حق تضادی ندارد، بلکه موافق و گواه است».
صفحه363/جلال حکمت و عرفان/محمد جواد صاحبی/انتشارات بوستان کتاب/چاپ اول/سال1391/476 صفحه/16000تومان
نظر شما