«عاشقانههای تاریكروشن» حمیدرضا شكارسری منتشر شد. وی به این بهانه گفت که شعر نو سرنوشت محتوم جهان است و اگر لذتی از شعر سنتی میبریم با توجه به این نكته است كه با صرفنظر از انعكاس جهان مدرن میخواهیم با خاطراتمان زندگی كنیم.-
وی افزود: ما در روزگاری به سر میبریم كه عشق زمینی، كرامت و فخامت خود را پیش چشم بسیاری از دست داده است، اما تاریخ ادبیات ما پر است از عاشقانههایی كه سابقه زمینی دارند، ولی تاویل عرفانی نیز بر آنها وارد میشود. در روزگار ما كه روزگار ارزشهای دینی است و خط قرمزهای ما هم با باورهای دینی مردم تعریف میشود و شرمی شرقی بر مناسبات آنها سایه انداخته است، به نظرم جای خالی عاشقانههای زمینی كه این ارزشها را پاس بدارد در فضای ادبیات ما بسیار خالی است.
این شاعر اضافه کرد: من تلاش كردم در اشعار این مجموعه با توجه به این واقعیت، از المانهای شهری در روساخت و ژرف ساخت بیان عاشقانه خود استفاده كنم.
شكارسری در بخش دیگری از اظهارات خود درباره رجعت جریان شعر معاصر ایران به قالبهای كلاسیك گفت: حركت شاعران سپیدسرا به سوی سرودن اشعار كلاسیك را نوعی حركت قهقرایی میدانم. به نظرم قالبهای كلاسیك تنها در گفتمان زندگی سنتی معنا پیدا میكند. تلاشی هم كه در دهه گذشته برای نزدیك كردن فضای اشعار سنتی مانند غزل به فضای اشعار مدرن صورت گرفته است، اگر چه تجربههای موفقی داشته، اما در مجموع موفق نبوده و اشعار حاصل از آن هم در فضاهای مجازی و وبلاگی و سایتها گرفتار شده است.
وی ادامه داد: شعر نو سرنوشت محتوم جهان است و اگر لذتی از شعر سنتی میبریم، با توجه به این نكته است كه از انعكاس جهان مدرن صرفنظر كرده و میخواهیم با خاطراتمان زندگی كنیم و به عبارت دیگر گفتمان شعر سنتی را برای این میخواهیم كه دوباره خاطراتی از گذشته را برای ما زنده كند.
این شاعر اضافه كرد: گفتمان ادبیات جدی ما قطعا در قالبهای نو شكل گرفته و باقی خواهد ماند و البته ادبیات سنتی ما هم در قالبهای سنتی باقی خواهد ماند، اما از انعكاس جهان مدرن چندان بهره نخواهد برد.
شكارسری تاكید كرد: شعر نو با فضا و فرم خود زمینهای را پدید میآورد كه من هم قبول دارم خیابانی است، اما شعری كه میخواهد زندگی امروز مردم را بازتاب دهد باید در محل زندگی آنها شكل بگیرد.
نظر شما