چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۳
«هوراس» همانند خاقانی در ایران است

میرجلال‌الدین کزازی در نشست نقد کتاب «چامه‌های هوراس» گفت: هوراس را از دید گمنامی می‌توان با خاقانی در ایران سنجید.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست نقد کتاب «چامه‌های هوراس» با برگردن میرجلال‌الدین کزازی عصر دیروز در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

دکتر کزازی در ابتدای این مراسم گفت: از روزگار نوجوانی با نام هوراس آشنا بودم. شاید آهنگین بودن این نام به گونه‌ای بود که همیشه بازتابی دلنشین در نهاد من داشت. از این روی شاید هنگامی که توانستم سروده‌های او را به پارسی برگردانم و کتاب چامه‌های او به دست من افتاد، بی‌درنگ بازگردانی‌اش را آغاز کردم.

وی ادامه داد: گاهی سخنواران آن‌چنان سترگ‌اند، آن‌چنان بالایند که دور از دسترس می‌نمایند؛ مانند ستیغ کوهساران بلند که در مه سپهر نادیده می‌مانند. هوراس هم ناشناخته مانده است، چون شاعری سترگ است. اما همواره این‌طور نیست؛ سخنواران به ستیغ کوه‌اند، اما از دامنه کوه می‌توان آن‌ها را دید. فردوسی بزرگترین رزمنامه‌سرای جهان است، اما بسیار سر‌شناس است و بسیاری از ایرانیانی هم که خواندن و نوشتن نمی‌دانند، او را می‌شناسند. 

مولف کتاب «سراچه آوا و رنگ» اضافه کرد:  یکی از ویژگی‌های سخنوران بزرگ این است که کمتر شناخته می‌شوند. از این‌رو می‌توانیم هوراس را با خاقانی بسنجیم. خاقانی سخنوری است که برای ایرانیان و پارسی‌زبانان ناشناخته است زیرا هرکس توان آن ندارد که کوه بلند را تا ستیغ آن بپیماید. اندکی می‌توانند راه به چکاد و ستیغ ببرند. شاید سخنی بر گزاف نباشد، اگر بگوییم هوراس یکی از دو سخنور بزرگ روم باستان است. آن دیگری «ویرژیل» است که شاهنامه رومی را که «انه‌اید» نام دارد، سروده است. 

این شاهنامه‌شناس گفت: از دیدگاه من هوراس کم از ویرژیل نیست، اما شاید از آن روی ویرژیل شناخته‌تر است که داستان روم را درپیوسته است و از این جهت با فردوسی قابل مقایسه است. اگر هوراس داستان روم را می‌سرود، شاید آوازه‌ای بلند‌تر از ویرژیل می‌یافت. به هر روی او نزدیک‌ترین و دوست یک‌دل ویرژیل بود.

کزازی درباره اثر ترجمه‌اش گفت: چامه‌ها به راستی دیوان است. دیوان واژه‌ای پارسی و ایرانی است که با دبستان و دبیرستان هم‌ریشه است؛ به معنی جایی که نویسندگان در آن گرد می‌آیند اما دیوان به دفتر فراگیر شعر گفته می‌شود. هنگامی که همه سروده‌های سخنوری را در دفتری گرد می‌آورند، آن دفتر را دیوان می‌نامند. این واژه از زبان پارسی به زبان‌های دیگر رفته است. هنگامی که هوراس هنوز در جهان می‌زیست، سروده‌های وی در  چهار دفتر گردآورده شد. چون چامه‌ها دیوان هوراس است، زمینه‌ای یگانه و یکنواخت ندارد و سروده‌های گوناگون او در آن گردآورده شده است. 

این پژوهشگر افزود: در کتاب او می‌توان از سروده‌های شورانگیز وطنی یافت تا چامه‌هایی که اگر هوراس به زیبارویی دل می‌باخته یا در می‌خانه‌ای رخدادی دل و اندیشه‌اش را به خود مشغول می‌کرده، آن را می‌سروده است. از این رو می‌توان زمینه‌های گوناگون را در چامه‌های او یافت.

نویسنده کتاب «فرزند ایران»‌ در ادامه گفت: یکی از دشواری‌های برگردانی چامه‌های هوراس این است که اشعار زمینه‌های گوناگون دارند. دیگر این‌که چون این سروده‌ها ساختار داستانی ندارند، آکنده از اشارات، چشم‌زد‌ها و تلمیحات گوناگون‌اند. بسیاری از آن‌ها برمی‌گردد به افسانه‌های یونان و روم باستان. بنابراین کسی که چامه‌ها را به زبانی دیگر برمی‌گرداند، به ناچار باید آگاهی و دانشی بسنده داشته باشد تا بتواند اشارات را آن‌چنان که می‌سزد، به زبان دیگر برگرداند.

وی افزود: دشواری و تنگنای دیگر بازگردانی چامه‌های هوراس‌‌ همان است که ادب‌دانان و پژوهندگان ایرانی بسیار با آن رویارو و دست به گریبان‌اند.   دشواری دیگر، زبان کهن و دور هوراس است. از همین روی چون من به کاری دست نمی‌یازم، مگر آن‌که بدانم می‌توانم آن را به سامان و سرانجامی شایسته برسانم، در برگردان چامه‌های هوراس از دو برگردان از دو برگرداننده چیره‌دست بهره جسته‌ام زیرا دیدم با بررسی یک برگردان، کار من چاره نخواهد شد. البته این دو برگردان هم بسیار از هم دور بودند؛ یک برگردان ریخت‌گرایانه بود و برگردان دیگر بیشتر معنی‌گرایانه بود. من در برگردان فارسی، این دو شیوه را در هم آمیختم و معنا را در پای ریخت، قربانی نکرده‌ام.

کزازی در بخشی از سخنانش درباره چامه‌های هوراس اضافه کرد: ترجمه آزاد به راستی ترجمه نیست مگر در ترجمه شعر. وقتی می‌خواهیم سروده‌ای را به زبان دیگر برگردانیم، چاره‌ای نداریم جز این‌که به راه برویم. چون هر سروده، جهانی ادبی است. برگردان به آیین شعر هم پایبند به پیکر است هم در اندیشه پیام. اگر بتوان این دو را به گونه‌ای در برگردان پاس داشت که گزندی بنیادین به هیچ یک از این دو نرسد، در برگردان پیروز خواهیم بود.

سراینده مجموعه شعر «دستان مست» گفت: این‌که چند سالی است به سراغ بازگردانی اشعار باستانی می‌روم، دو دلیل دارد؛ اول این‌که زمینه پیام‌شناختی آن‌ها برای من دلپذیر و گرامی است. دلیل دوم هم آن است که با زبان من بیشتر می‌سازد؛ زبانی که باستان‌گونه است. چامه‌های هوراس هم سرشار از این دو ویژگی بود.

نشست نقد و بررسی کتاب «چامه‌های هوراس» با برگردان میرجلال‌الدین کزازی، عصر سه‌شنبه، ۲۰ فروردین با حضور میرجلال‌الدین کزازی و انتوره برونی، فعال فرهنگی سفارت ایتالیا در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها