چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۸:۰۰
بــی‌ســرزمیـن

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...

عصرهای نیمکت چوبی و پارک

نه مزرعه‌ی ذرت از کف پاهایم
عبور می‌کند
نه ساحلِ دورترین دریا در پرسه‌ی مرغِ دریائی و آفتاب.

سندل‌های خاکیِ من
اهلِ همین خیابان‌های خمار
روزمره‌گی و خمیازه و تکرار
پیاده‌روها و کوچه‌ها
دکه‌ها و دکان‌ها
دشمنی‌ها و دشنام‌ها
سنگ ها و گنجشک‌ها
طپشِ قلب‌ها و دیازپام‌ها...

تنهائی مرا پابه‌پای خودش
در خلوتِ خیالِ تو می‌رساند سندل‌های خاکی من
در عصرهای صندلی چوبی و
پارک. 

صفحات 34 و 35/ بی‌سرزمین(مجموعه شعر)/ ناهید کبیری/ انتشارات مروارید/ چاپ اول/ سال 1391/ 92 صفحه/ 3700 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها