ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
ایران ما، در دارازنای تاریخ بشکوه و نازشخیز خویش، همواره سرزمین سپند سرود و سرواد بوده است و بوم بهینه بلند بالایان و والایان ادب، نامدارانی چرب گفتار و چیرهزبان و شگفتیکار که در جهان آوازه یافتهاند و بر روندها و دبستانهای ادبی، در پهنه گیتی، کارساز افتادهاند. در آن میان، دو سالار سترگ سخن، دو زباناور روانپرور که بر ستیغ رازآلود و میغ آمیغِ سرآمدگی ایستادهاند و دادِ کار را به یکبارگی، در نغزی و نازکی، در شیوایی و رسایی، در روشنی و روانی، در سَختگی و سُتورای گفتار دادهاند، مردمی ترینند: فردوسی و حافظ. ایرانیان شاهنامه را نامه سپند و آیینی فرهنگ و ادب ایران میدانند و داستانهای شورانگیز و دلاویز و شررخیز آن را، به شیوههای گوناگون باز میگفتهاند و بیتهای بلند و دلپسند و ارجمند استاد فرخنهاد و جاودانهیاد توس را، به هر بهانه، بر زبان میآوردهاند و بدانها دستان میزدهاند.
صفحه 207/ بر آستان جانان/ دکتر میرجلالالدین کزازی/ انتشارات سمت/ چاپ اول/ سال 1391/ 262 صفحه/ 5000 تومان
نظر شما