به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست علمی «بررسی تصویر و تصویرپردازی دیجیتال» عصر دیروز، دوشنبه 14 اسفند، با حضور نعمتالله فاضلی، محمدرضا مریدی، مهدی مقیمنژاد و محمدرضا طهماسبپور و دبیری افسانه کامران در سالن همایشهای فرهنگستان هنر برگزار شد.
فاضلی، در این نشست درباره موضوع «عکاسی دیجیتال و دیداری شدن الگوی ارتباط در فرهنگ ایرانی» سخن گفت و عنوان کرد: در طول تاریخ، جوامع سه الگوی ارتباطی را ترجمه کردهاند؛ الگوی ارتباط شفاهی، الگوی ارتباط نوشتاری و الگوی ارتباط دیداری. از ابتدای تاریخ مهمترین ابزار تعامل برای افراد عبارت بود از گفتوگو، زبان و ارتباط کلامی یا شفاهی.
وی در ادامه ضمن اشاره به این نکته که حجم عمدهای از ارتباطها مبتنی بر فرهنگ شفاهی بوده، گفت: تمام آیینها و رسوم که رسانهای برای ارتباط هستند، در زمره فرهنگ شفاهی جای میگیرند؛ به عنوان مثال «منبر» یک رسانه ارتباط شفاهی است.
این مدرس جامعهشناسی و مردمشناسی در ادامه به پیدایش خط و فرهنگ نوشتن در جوامع انسانی اشاره کرد و توضیح داد: با پیدایش خط و ظهور نوشتن از سه هزار سال پیش، انقلاب عظیمی در فرهنگ و الگوی ارتباط انسانی به وجود آمد. این انقلاب توانایی ثبت ایدهها به کمک خط و نگارش بود. این انقلاب همچنین امکان ذخیره کردن ارتباطها و فرهنگها را به وجود آورد.
فاضلی در ادامه ضمن مهمتر خواندن فرهنگ نوشتاری از انقلاب اینترنت گفت: از دوران رنسانس به بعد، به ویژه با اختراع ماشین چاپ و همچنین گسترش صنعت چاپ، به تدریج فرهنگ نوشتار اهمیت بیشتری پیدا کرد. تاسیس نهادی چون نظام آکادمیک نیز فرهنگ نوشتار را توسعه داد و آرام آرام به صورت یکی از مظاهر مدرنیته در آمد. در واقع این توسعه فرهنگ نوشتار مولود مدرنیته است، نه انقلاب صنعتی و اختراع ماشین بخار.
فاضلی گفت: عقل جدید که از قرن 18 به منصه ظهور رسید و خود را تثبیت کرد، رسانهای به نام نوشتار داشت. متن مکتوب مهمترین رسانه عقل جدید در جامه مدرن است، اما از دهه 1950 به بعد فرهنگ نوشتار با ظهور تکنولوژیهای جدید به حاشیه کشیده شد. بنا به باور «اسکات لش» در کتاب «جامعهشناسی پستمدرنیسم» انقلاب تصویر باعث به حاشیه کشیده شدن فرهنگ نوشتار شد.
نویسنده کتاب «مردمنگاری هنر» در ادامه با اشاره به این نکته که انقلاب فیگورال یا تصویری شدن تمام حیطههای ارتباط انسانی را تحت تاثیر خود قرار داده است، گفت: تفاوت دیداری شدن جوامع دیگر با ایران در این است که جوامع معمولا فرهنگ نوشتاری را تجربه و از آن گذر میکنند، اما کشور ما ایران بدون تجربه فرهنگ نوشتار به این مرحله پرت شده است.
وی افزود: «نیل پستمن» در کتاب خود با نام «زندگی در عیش، مردن در خوشی» توضیح میدهد که آمریکای قرن 18 و 19 چگونه یک انقلاب ارتباطی به سوی فرهنگ نوشتاری و مصرف فرهنگ نوشتار و کتاب داشت. پستمن در این کتاب با اسناد بسیار نشان میدهد که مهمترین کار مردم آمریکا در قرن 19 «کتاب خواندن» بوده است.
فاضلی در ادامه به شرح آرای پستمن پرداخت و گفت: مهمترین بحث پستمن در این است که کشور آمریکا یک گذار تاریخی از فرهنگ ارتباط شفاهی به فرهنگ نوشتاری داشت. به باور پستمن اگر این گذار نبود و تولید انبوه کتاب در آن مقطع صورت نمیگرفت، امپراطوری قرن بیستم آمریکا به هیچ عنوان شکل نمیگرفت. اروپای قرن 19 و 20 نیز یک انقلاب بزرگ به سمت نوشتاری شدن و کتابت را تجربه کرد.
نویسنده کتاب «فرهنگ و دانشگاه» در ادامه با اشاره به گذار طبیعی کشورهای اروپایی و آمریکا از فرهنگ نوشتاری به فرهنگ تصویری، گفت: این جوامع زمانی وارد دنیای «پستمدرن» که دنیای تصویر است، شدند که فرهنگ نوشتاری تثبت شده بود و این یک گذار تاریخیِ طبیعی است. در ایران از مشروطه به بعد ما یک تحول از فرهنگ شفاهی به نوشتاری را شروع کردیم. صنعت چاپ و تولید انبوه کتاب نیز از سال 1300 به بعد شروع شد و تا سال 1340 ایران توانست وارد فرهنگ نوشتار شود.
فاضلی گفت: مولدهای ورود ایران به فرهنگ نوشتار مواردی چون، تاسیس نظامهای مدرسه و دانشگاه، صنعت چاپ و ظهور طبقه متوسط شهری بود. طبقهای که ثروت و فراغت کافی برای نوشتن و خواندن داشت.
وی در ادامه به آسیبشناسی گذار تاریخی ایران از فرهنگ شفاهی به نوشتار پرداخت و افزود: متاسفانه قبل از آنکه ما وارد فرهنگ نوشتار بشویم و این فرهنگ تثبیت شود، تلویزیون و اینترنت به ایران رسید. این دو رسانه به عنوان مولد تولید انبوه ایماژ، فرصت کافی نوشتاری شدن فرهنگ ایرانی را دزدیدند.
فاضلی در ادامه با اشاره به این نکته که جامعه ایرانی بدون گذار تاریخیِ طبیعی به فرهنگ تصویری پرت شده است، گفت: ما ایرانیان بدون آنکه سواد پایهای تصویری را به دست آوریم، وارد عصر پسامدرن تصویری شدیم و این بسیار آسیبزاست.
وی افزود: انسان ایرانی بدون آنکه بتواند ارزشهای نوشتن و خواندن را به طور درست در خود درونی کند، وارد عرصه دیگری شد. چنین انسانی سرنوشت تلخی دارد. این تجربهای است که دوربینها، تلویزیونها، ماهواره و اینترنت باعث شده است. جامعهای میتواند به صورت صحیح از تصاویر استفاده کند که دانش و فرهنگ نوشتاری را داشته باشند، اما حتی عکاسان ما نیز این دانش را ندارند و نمیتوانند برای عکسهای خود شرح و توضیح بنویسند.
فاضلی در ادامه به مشکلات فرهنگی تصویری شدن بدون پایه در ایران اشاره کرد: نخستین اشکال آن این بود که تفکر ایرانی انتزاع خود را از دست داد و تصویر اجازه تفکر عمیق را از ما گرفت. تصویر به شدت تحمیق کننده و عوام فریبانه است، چرا که باعث سوءبرداشت در مخاطب میشود.
این مدرس جامعهشناسی در ادامه گفت: کم شدن حوصلهها نیز یکی دیگر از مشکلات تصویری شدن ما ایرانیان است. امروزه دیگر فردی نمیتواند حتی نیم ساعت در جایی آرام بنشیند و کتاب بخواند. بیماری بصری شدن دلیل بزرگی برای کتاب نخواندن ایرانیان است.
وی در ادامه با اشاره به کمرنگ شدن خلاقیت در ایرانیان گفت: فریب فرهنگی دیگر، تصویری شدن در اشباع شدگی کاذب است؛ به عنوان مثال عکاس با دوربین دیجیتال، هزاران عکس در ثانیه میگیرد و گمان میکند که عکاس خوبی است. او به هیچ عنوان خلاقیت تصویری ندارد.
فاضلی در پایان گفت: عکسها در ایران اگرچه نکات مثبت بسیاری هم داشتهاند، اما فرصتهای بسیاری را هم در ایران نابود کرده و امکان یادگیری را در جامعه ایرانی محدود کردهاند.
سخنرانی محمدرضا طهماسبپور با موضوع «آینده تصویر دیجیتال»، مهدی مقیمنژاد با موضوع «فتومونتاژ واقعنما و مشروعیت فلسفی تصویر دیجیتال» و محمدرضا مریدی با محور «دیدن موسیقی: تجربه حس آمیزی دیدن» از دیگر بخشهای این برنامه بودند.
نشست علمی «بررسی تصویر و تصویرپردازی دیجیتال» عصر دیروز، دوشنبه، 14 اسفند، با حضور نعمتالله فاضلی، محمدرضا مریدی، مهدی مقیمنژاد و محمدرضا طهماسبپور، با دبیری افسانه کامران در سالن همایشهای فرهنگستان هنر برگزار شد.
سهشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۱
نظر شما