ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
جادههای اطراف آبادان بسته بود و ما دچار کمبود غذا بودیم. در حرارت 50 درجه آبادان روزه میگرفتیم و چون یک حالت روحانی برای ما ایجاد شده بود، روز به روز قویتر میشدیم. بچهها براحتی گرسنگی را تحمل میکردند و گاهی اتفاق میافتاد که با یک تکه نان خشک خود را سیر میکردند. مهمتر از همه این بود که با توجه به نیازی که مجروحان به خون داشتند بچهها در همان حالت گرسنگی و گرمای 50 درجه آبادان به مجروحان خون اهدا میکردند. حالات معنوی جبههها، عجیب بچهها را اسیر خود کرده بود بخصوص این که مدتی یک حالتی پیش آمده بود که مجروحانی که بدحال بودند غالباً هنگام نماز مغرب و عشا در حالی که اذان پخش میشد به شهادت میرسیدند. این شهادتها آنچنان روی بچهها اثر گذاشته بود که حتی پرستارانی که معتقد هم نبودند با دیدن این صحنهها بدون اینکه کسی آنها را ارشاد کند تحت تأثیر قرار میگرفتند و یک تحول درونی برایشان ایجاد میشد. مسئله دیگری که بچهها را تحت تأثیر قرار میداد حالات زخمیهایی بود که درد شدید داشتند.
صفحه 67/ مستوران روایت فتح/ طاهره قاسمی امین/ انتشارات آرمان براثا/ چاپ اول/ سال 1391/ 184 صفحه/ 4000 تومان
نظر شما