به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در تاریخ سینمای ایران برخلاف دیگر کشورها آمار فیلمهای اقتباسی بسیار اندک و محدود است و این مساله را میتوان در دراز مدت به عنوان یکی از دلایل چندگانه بحران مخاطب در سینمای ایران به شمار آورد.
با توجه به گنجینه غنی ادبیات کلاسیک سرزمينمان و همچنین بسیاری از آثار مربوط به ادبیات داستانی دوران معاصر، خبرگزاری کتاب ایران بر آن شد تا چرایی ضعف جریان اقتباس سینمایی از آثار ادبی را در گفتوگو با چند کارگردان سینما بررسی کند. در این گفتوگوها مباحث بسیاری مطرح شد که مهمترین آنها را در گزارش زیر می خوانید.
استقلالطلبی سبب انزواست
آرش معیریان، کارگردان آثاری چون «کما» و «آنکه دریا میرود» نخستین کارگردانی که در این باره با او گفتوگو کردیم، نبودن ارتباط میان فیلمسازان و اهالی ادبیات را یکی از دلایل مهم محدود بودن ساخت فیلمهای اقتباسی در صنعت سینمای ایران دانست.
این کارگردان همچنین به ارتباط و صمیمیت فیلمسازان و اهالی ادبیات در سینمای پیش از انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد و گفت که حاصل این همفکریها به فیلمهای ارزشمندی ختم شده است، اما در دوران حاضر به ویژه دهه اخیر، بسیاری از هنرمندان و شاعران امروز با نوعی استقلالطلبی خودخواسته منزوی شده و از آن طرف، فیلمسازان نیز تمایلی به ملهم دانسته شدن فیلمشان از تفکر و آثار یک نویسنده ندارند. براساس گفتههای معیریان، یک مولود ناخوشایند این استقلالطلبی، طلب کردن حقوق بسیار و خارج از عرف نویسندگان از فیلمسازان برای صدور اجازه اقتباس از اثر است که سبب قهر فیلمسازان با جریان اقتباس شده است.
منابع داستانی برای اقتباس نداریم
همایون اسعدیان، سازنده فیلمهایی چون «طلا و مس» دیگر کارگردانی بود که به سراغ او رفتیم. وی بیشتر فیلمسازان ایرانی را علاقهمند به ساخت فیلم اقتباسی دانست، اما دو مساله فقر منابع داستانی و همچنین ناآشنایی نویسندگان با مدیوم سینما را از علتهای کم کار بودن فیلمسازان در ساخت فیلم اقتباسی عنوان کرد. به باور این کارگردان، بسیاری از نویسندگان ایرانی معتقدند که باید رمان و یا داستان آنها عینا و بدون تغییر، به فیلم تبدیل شود، در صورتی که چنین چیزی به هیچ عنوان امکانپذیر نیست.
اسعدیان در ادامه صحبتهایش تاکید کرد که بیشتر کتابهای داستانی منتشر شده در دهه اخیر ساختارشان به صورت روایت اول شخص است که چندان قابلیت برگردانی به سینما را ندارند. به باور اسعدیان، این جریان یکی از مولفههای نا آشنایی نویسندگان با مدیوم سینما نیز به شمار میرود.
ساخت فیلم اقتباسی گران است
فردین صاحبالزمانی، کارگردان فیلم «چیزهایی هست که نمیدانی» از کمبود امکانات و ضعف در فراهم کردن پروداکشن و تاثیر آن بر ساخت فیلم اقتباسی گفت. وی معتقد است که مساله تولید و پر هزینه بودن ساخت فیلمهای اقتباسی، مهمترین دلیل فاصله گرفتن فیلمساز از تولید این نوع فیلم است. وی گفت که دست نویسنده در به کاغذ آوردن تمام وجوه تخیلاش باز است، اما در فیلم، بازسازی این صحنهها هزینههای بسیار و یک پروداکشن عظیم میطلبد که تنها تلویزیون میتواند از عهده این هزینهها برآید.
سرقت ادبی به جای اقتباس!
جواد افشار، کارگردان فیلم سینمایی «کلبه» و سریالهایی چون «پول کثیف» و «جابربن حیان» از رواج جریان اقتباس در صنعت سینما و تلویزیون ایران گفت و توضیح داد که حتی در عنوانبندی فیلمها به موضوع اقتباس اشاره نمیشود. وی نام این جریان را سرقت ادبی و هنری بیان کرد.
افشار با بیان این نکته که میان سینماگران ایرانی جرات و جسارت اقتباس وجود ندارد، گفت: در سینما و تلویزیون ایران، فیلمنامهنویسان از داستانها یا حتی فیلمهای قدیمی، به ویژه آثار سینمایی خارجی، به صورت غیر رسمی و پنهانی اقتباس و از ایدههای آنها تکهبرداری و استفاده میکنند که این کار بسیار مذمومی است.
ناچیز بودن شمارگان انتشار کتاب در ایران
همایون اسعدیان، در قسمتی دیگر از گفتوگوی خود با «ایبنا» به مساله ناچیز بودن تعداد عنوانها و شمارگان کتابهای ادبیات داستانی در دهه اخیر به عنوان یکی از دلایل مهم ضعیف بودن جریان اقتباس ادبی، اشاره کرد. وی توضیح داد: یک مجموعه داستان یا یک رمان زمانی جریانساز میشوند که با شمارگانی میلیونی منتشر شده و مخاطبان بسیاری داشته باشد. اگر این اتفاق رخ دهد، فیلمساز نیز با توجه به محبوبیت کتاب، برای اقتباس از آن تشویق میشود.
چه باید کرد؟
با توجه به تمام نکاتی که در این گفتوگوها مطرح شد، به نظر ميرسد بهبود جریان اقتباس سینمایی از آثار ادبی در ایران، نیازمند یک برنامهریزی پیچیده و طی کردن سازوکاری هدفمند است؛ این در حالی است که مسایلی مانند پایین بودن شمارگان کتاب در ایران، سرقت ادبی، نبودن ارتباط میان فیلمسازان و اهالی ادبیات، ناتوانی در فراهم کردن امکانات ساخت فیلم اقتباسی و دیگر موارد، از فراهم نبودن زمینههای فرهنگی مشخص در ساختار نهادهای فرهنگی و هنری امروز ایران حکایت دارند. در نهایت میتوان برای دستیابی به زمینههای بهبود یافتن این وضعیت غیر از برنامهریزی نهادهای فرهنگی، به همفکری خود اهالی ادبیات و فیلمساز امیدوار بود؛ همفکریاي که باید هر چه زودتر برای تعالی فیلم و ادبیات معاصر ایران به نتیجه برسد.
یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۴
نظر شما