عليرضا نادري، نمایشنامه نویس، معتقد است: آنچه در نمايشنامههاي دفاعمقدس دنبال ميشود، يك غلط تئوريك است. چون تئاتر يك فرآيند خردگرايانه را دنبال ميكند. گروهي در دوران جنگ، از تئاتر براي تبليغ و ايجاد روح حماسي در مردم استفاده ميكردند و به حذف آثاري با مضمون بررسي چند و چون جنگ پرداختند. اين نهادها همچنان ميخواهند با همان متر و معيار درباره كارهاي امروز قضاوت كنند. ويژگي مهم آثار جنگي اين است كه دوران را بشناسند و تحليل كنند و نسبت به جنگ موضع داشته باشند./
گويا حرف و سخنهايي درباره نوع نگاه عليرضا نادري به جنگ در نمايشنامه «پچ پچههاي پشت خط نبرد» در ميان بوده، اما متن آن در سال 84 توسط انتشارات هيرمند منتشر شده و حالا بعد از 17 سال، دوباره اجازه اجرا پيدا كرده است.
استقبال جوانان از اين اثر به جايي رسيده كه نشستن تماشاچيها روي صندلي و تشكچهها روي زمين، حدود نيم ساعت وقت دستاندركاران تالار مولوي را ميگيرد. از در سالن كه وارد ميشوي، صداي محمدصادق آهنگران و شليك كاتيوشا و فرياد الله اكبر رزمندگان و صحبتهاي شهيد حسن باقري پشت بيسيم، حال و هوای جنگ را برایت زنده می کند.
در «پچ پچههاي پشت خط نبرد» گروهي از رزمندگان و سربازان در رمضان سال 61 و موقعيت آتشبس موقت، شبهاي دراز تابستاني خوزستان را به بحث و شوخي ميگذرانند تا اينكه جنگ دوباره آغاز ميشود و سرنوشت آنها رقم ميخورد...
«عليرضا» و «پرويز» از بچههاي لوتي تهران، «ژوزف» يك رزمنده يهودي و «باقر» نماينده تودهايهاي دهه 60 است، «دوستعلي» از دنياي بچههاي مذهبي آمده و در بين آنان يك دانشجوي درسخوان اصفهاني، چراغ خاموش ميجنگد. او آرزو داشته كه براي تحصيل به خارج از كشور برود اما جنگ ميشود و دفاع از كشور، واجبتر!
منتظر آغاز نمايش هستم و به اين فكر ميكنم كه چرا 17 سال قبل، قلب «پچ پچههاي پشت خط نبرد» شكسته شد؟ عليرضا نادري در گفتوگوي پيشرو از فراز و فرودهاي نمايشنامهنويسي جنگ ميگويد و «پچ پچههاي پشت خط نبرد» را جزو نمايشنامههاي اجتماعي ميخواند و اميدوار است كه روزي، وضعيت نشر نمايشنامه در ايران سروسامان بگيرد.
اجراي نمايشنامه «پچ پچههاي پشت خط نبرد» به دليل استقبال مخاطبان تا پانزدهم دي ماه تمديد شده و علاقهمندان ميتوانند، ساعت 19 و 30 دقيقه هر شب، به تماشاي اين اثر در تالار مولوي بنشينند.
با توجه به موضوع «پچ پچههاي پشت خط نبرد» استقبال مخاطبان از اجراي اين اثر جالب بود؛ چون معمولاً نمايشنامههاي دفاعمقدس با اقبال روبهرو نميشوند.
«پچ پچههاي پشت خط نبرد» در حوزه دفاعمقدس نيست. يعني پچ پچهها در دستهبندي اين تعاريف متداول كه چندان علمي و دقيق نيستند، نميگنجد. «پچ پچههاي پشت خط نبرد» درباره جنگ ايران و عراق است و مفهومي كه نمايشنامههاي سفارش نويسي دفاعمقدس در آن ميگنجند، در كار من جايي ندارد. به همين دليل نمايشنامههايي مثل پچ پچهها با موانع زيادي در مسير چاپ و اجرا مواجه ميشوند.
اين كار 17 سال قبل هم روي صحنه رفته است؛ آيا آن زمان هم همين قدر استقبال شد؟
نمايشنامه «پچ پچههاي پشت خط نبرد» سالها پيش نوشته شده و 17 سال قبل با برخوردهاي بد کسانی مواجه شد كه امروز شجاعت پذيرش مسووليت آن را ندارند. حتي از آنان دعوت كردم تا امروز بيايند و كار را ببينند و بگويند كه آيا برخوردی كه 17 سال قبل با من كردند، درست بود يا غلط؟
چه اتفاقي افتاده كه امسال، به همان تعداد مخاطبي كه روي صندلي نشسته، به همان اندازه هم روي زمين مينشينند و اجراي نمايشنامه «پچ پچههاي پشت خط نبرد» را تماشا ميكنند؟ بنابراين پچ پچهها را در حوزه كاري آنها نبريد. فعاليت نهادهاي متولي تئاتر دفاعمقدس تاكنون موفق نبوده است. يعني توليد نمايشنامه با صرف هزينههاي سنگين، بيفايده و عملاً عبث بوده و شاید بتوان گفت که اين تئوري، هم در تئاتر و هم در سينماي دفاعمقدس به نتيجه نرسيده است.
پچ پچهها بعد از 17 سال و با اين استقبال مردم، اين تئوري را ثابت كرد. اين كار به ویژه با استقبال نسلي رو به رو شد كه ميخواهد از اين طريق با جنگ ارتباط برقرار كند و ببيند كه ماجرا از چه قرار بوده است.
چند وقتي است كه خيزش تازهاي بين نويسندگان و كارگردانان به سوي توليد نمايشنامههاي دفاعمقدس، بدون حمايت نهادهاي متولي آغاز شده است. دليل اين موضوع را چه ميدانيد؟
اين اتفاق، تاييد دقيق اين موضوع است، سازمانهايي كه قرار بوده در زمينه تئاتر جنگ كار كنند، موفق نبودهاند و اين كوشش و كنجكاوي، براي اين است كه دوست دارند، بدانند كه در عقبه تاريخشان كه چندان زماني هم از آن نگذشته، چه اتفاقي افتاده است؟ چون جنگ روي سلولهاي انسان ها و حتي رشد گياهان اثر ميگذارد و تا ابد هم خواهد گذاشت.
پس اين تلاشها، تنشهاي ذهني و روحي و رواني هنرمندانند. آنان متوجهاند اين چيزي كه به عنوان جنگ به آنها داده ميشود، احتمالاً دقيق نيست و خودشان به دنبال كشف آن ميافتند و يكي از راههايش اين است كه با نويسندگاني مانند ما كه در گذشته در اين حوزه كار كردهاند و همچنان كار ميكنند، ارتباط برقرار كنند.
گفته ميشود كه شما نخستين حلقههاي نمايشنامهنويسي جنگ را شكل دادهايد. بنابراين رجوع جوانان هنرمند به شما طبيعي است. اصلاً چه شد كه دوباره نمايشنامه «پچ پچههاي پشت خط نبرد» را روي صحنه برديد؟
پچ پچهها، دوباره فرصت اجرا پيدا كرد. حتي درخواستهاي متعددي براي اجراي اين كار يا نمايشنامههاي ديگر جنگ در شهرستانها هم دارم؛ بنابراين اين استقبال هميشگي و دایمي است. درست است كه من از اولين نمايشنامهنويسان جنگ بودهام اما قبل از هر چيز، يك نويسنده اجتماعي بودم و جنگ هم يكي از زشتترين پديدههاي اجتماعي است كه به هر علتي براي يك جامعه اتفاق ميافتد.
بنابراين «پچ پچههاي خط نبرد» در دستهبندي نمايشنامههاي اجتماعي قرار ميگيرد اما به دليل اهميت جنگ در دنيا، شاخهاي به اسم تئاتر جنگ به وجود آمده است. ادعا ندارم كه «پچ پچههاي پشت خط نبرد» زيرشاخه تئاتر جنگ دستهبندي ميشود. به نظرم زير شاخه تئاتر اجتماعي است. اين اثر درباره اجتماع است، با آن حرف ميزند و اتفاقاً جنگ نيست و فضاي آن در زمان آتشبس ميچرخد.
در هر سال، نزديك به 30 عنوان نمايشنامه دفاعمقدس منتشر ميشوند اما همين آثار هم فقط منتشر ميشوند و به دست مخاطب نميرسند. متاسفانه بخش زيادي از نمايشنامههاي جنگ نيز به خاطر نبود شرايط مناسب نشر، در وبلاگها منتشر ميشوند. اين در حالي است كه گروههاي تئاتر شهرستاني تشنه اين متنها هستند. چه راهكاري براي رفع اين مشكل پيشنهاد ميكنيد؟
نشر نمايشنامه در كشور، دچار بيماري وحشتناك، اما با يك راه ساده قابل درمان است. نامهاي به امور استانهاي وزارت ارشاد نوشتم و پيشنهاد دادم كه با اختصاص يك اتاق با دو نفر نيرو، ميتوان مشكل نشر نمايشنامههاي كشور را حل كرد، تيراژ آثار نويسندگان و نمايشنامهنويسان را بالا بُرد تا آنان هم از راه نمايشنامه نوشتن، درآمد كسب كنند و مشكل دسترسي افراد علاقهمند به كتابهاي نمايشنامه نيز رفع شود.
اين اتاق ميتواند با برقراري ارتباط با انجمنهاي نمايشي ساير استانها، نيازمنديهاي آنان را به ناشران نمايشنامه اعلام كند. ناشران، كتابها را پس از چاپ به اين اتاق فرستاده و سپس بين علاقهمندان تقسيم شوند. با اين روش بين نشر كتاب و علاقهمندان، يك پل ارتباطي ایجاد ميشود، ناشران نيز به دليل اطمينان از كثرت علاقهمندان به نمايشنامه و دسترسي به آمار تيراژ آثار، قراردادهاي خوبي با با نمايشنامهنويسان خواهند بست و مشكل مالي آنان هم رفع ميشود و از همه مهمتر «نمايشنامه خواندن» يكي ديگر از مهمترين نتايج اين كار خواهد بود.
به نظر شما نمايشنامههاي جنگ از نظر مضموني بايد به چه سمت و سويي بروند تا مخاطبان امروزي را جذب كنند و هميشه شاهد استقبال از آنها باشيم؟ ديگر زمان نمايشنامههاي شعاری گذشته و جوانان به دنبال زواياي تازهتري از جنگ اند.
آن چه در نمايشنامههاي دفاعمقدس دنبال ميشود، يك غلط تئوريك است. چون تئاتر يك فرآيند خردگرايانه را دنبال ميكند. گروهي در دوران جنگ، از تئاتر براي تبليغ و تشجيع و ايجاد روح حماسي در مردم استفاده ميكردند و به حذف آثاري با مضمون چند و چون جنگ پرداختند. اين نهادها همچنان ميخواهند با همان متر و معيار درباره كارهاي امروز قضاوت كنند. ويژگي مهم آثار جنگي اين است كه زمان را بشناسند و تحليل كنند و نسبت به جنگ موضع داشته باشند.
نظرات