تونی موریسون، نویسنده برنده جایزه ادبی نوبل، در نشستی که در تئاتر ساندرس برگزار شد، به بررسی خیر و شر در ادبیات قرن نوزده و بیست پرداخت.-
موریسون سخنرانی خود را با صحبت درباره تیراندازی در مدرسهای از جامعه «امیش» در سال 2006 شروع کرد. این تیراندازی در نوع خود منحصر به فرد بود زیرا این جمعیت با بخشش قاتل و دربرگرفتن خانواده او، خواستار عدم داوری درباره کار او و به مجازات رساندن وی شده بودند. به گفته وی این رویداد توجه او را به مفهوم خوبی جلب کرد؛ این که خوبی چگونه ایجاد میشود و منشاء آن چیست.
این نویسنده برجسته برای خوبی سه خاستگاه پیشنهاد کرد؛ به عنوان عملی ناشی از انسان دوستی که میتواند یاد گرفته شود و آموزش داده شود، خودپرستی ناشی از خوب دیدن خود، و خوبی ناشی از یک ژن جاسازی شده در وجود فرد. او افزود چیزی دیگری نمی توان به انواع خوبی اضافه کرد و در برابر آن باید به بررسی شر پرداخت.
تونی موریسون گفت: شر و بدی قدرتی پرتوان و علنی دارد، در حالی که خوبی مجبور است در خفا در انتظار عمل بماند. وی افزود: در حالی که بسیاری از نویسندگان قرن 19 داستانهایشان را با پیروزی پرهیزگاری به پایان می بردند، نویسندگان قرن بیستم استادان بیان نااستواری و طنز ناشی از خوبی، در کارهایشان بودند.
وی گفت خوبی باید به شکلی قوی در ساختار رمان و معنای آن جا داشته باشد و خود وی تلاش میکند تا خوبی را به این شکل در نوشتههایش جای دهد.
موریسون برنده نوبل ادبیات 1992، جایزه پولیتزر 1988 و مدال آزادی ریاست جمهوری آمریکا در سال 2012 و استاد دانشگاه پرینستون است.
نظر شما