باستانیراد در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ضمن انتقاد از اینکه هر فردی خود را صاحب دانش میداند و در همه حوزهها نظر ميدهد، اظهار کرد: برخی افراد جامعه در همه علوم صاحبنظرند، عادت بدی در جامعه ما رواج دارد که همگان خود را در همه علوم صاحبنظر میدانند؛ برای مثال تاریخنگار درباره کار پزشک نظر میدهد و یک پزشک، تاریخ را تحلیل و تبیین میکند. وقتی در وسیلهای عمومی مانند تاکسی و اتوبوس مینشینیم، همگان به ارایه نظریات اقتصادی و سیاسی میپردازند و اگر در آن جمع اقتصاد خوانده و یا کسی آگاه به دانش سیاسی باشد نیز در مقام پاسخگویی بر میآید و این رویه در همه مسایل جامعه رواج دارد.
اين عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: درباره کتابهای تاریخ نیز همین مساله وجود دارد اما باید آنها را در دو دسته تقسیمبندی کرد؛ نخست کتابهای مستند، جامع، دقیق برای پژوهشگران این حوزه و آگاهان به علوم انسانی و دسته دیگر کتابهایی که همزمان با رعایت دقت و درستی، روان و سلیس برای عموم جامعه تدوین میشوند. هر دو دسته این کتابها را نیز باید تاریخنگاران بنویسند.
نویسنده کتاب «بهارستان در تاریخ» افزود: معمولا ناآگاهان به دانش تاریخ سعی میکنند کتابهای دسته دوم را بهرشته تحریر درآورند و چون اثر آنها مبتنی بر مطالعات دامنهدار، دقت و جستوجو در اسناد و شواهد تاریخی نیست، لطمه جبرانناپذیری را بر حافظه تاریخی عامه مردم یعنی غیرمتخصصان در تاریخ وارد میکند.
باستانیراد توضیح داد: این گونه کتابها بایستی در زمان گرفتن مجوز انتشار و ثبت فیپا (فهرستنویسی پیش از انتشار) از سوی سازمان اسناد و کتابخانه ملی درجهبندی شوند و خواننده از درجه کتابها آگاهی پیدا کند. در واقع چنین سازمانی که متولی امر طبقهبندی علمی کتاب بهشمار میرود، باید چنین رویهای را در همه علوم و بهویژه علوم انسانی که به گمان برخی ساده است، در پیش گیرد.
وی بیان کرد: خوشبختانه در گستره منابع تاریخی، آثار اصیل و پژوهشهای جدید، شناخت سره از ناسره برای پژوهشگران حوزه تاریخ کار سختی نیست و بسیاری افراد نیز تفاوت بین آثار پژوهشی دقیق و نادرست را درک میکنند، از اینرو میتوان چنین انگاشت که اگر دستهبندی کامل و صحیحی از آثار درست و نادرست انجام گیرد، جامعه به خواندن آثار درست رهنمون میشوند.
این استاد تاریخ درباره منابع تاریخی گفت: منابع تاریخی را باید در دو دسته تقسیم کرد؛ دسته نخست، درباره تاریخنگاری است و شامل مجموعه مقالات و کتابشناسیها میشود. دسته دوم، منابع تاریخی با رویکرد پژوهشهای تاریخ مانند ادبیات، دین، سفرنامهها و دیگر موضوعها را دربرمیگیرد. زندهیاد عبدالحسین زرینکوب در بخشی از کتاب «تاریخ ایران بعد از اسلام» با عنوان «سخنی در باب ماخذ» توجه به این موضوع را برای نخستینبار به شیوه علمی نشان داد. با اینحال در حوزههای تاریخ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، جغرافیای تاریخی و دیگر حوزهها، دستهبندی برای اینگونه کتابها نداریم. در حال حاضر برخی سایتها نیز به نمایهسازی اینترنتی مقالههای علمی میپردازند که در پژوهشها مفیدند.
باستانیراد افزود: مساله استناددهی در علوم انسانی از اهمیت فراوانی برخوردار است، چرا که بهویژه در حوزه تاریخ، هر پژوهشگری براساس دیدگاهی که دارد و با توجه به شرایط زمانی به نگارش تاریخ میپردازد، بنابراین ارجاع به منبع در علوم انسانی که برداشتهای متفاوتی بههمراه دارد، از اصول اساسی و بنیادین بهشمار میرود.
حسن باستانیراد دارای دکترای تخصصی در تاریخ ایران دوره اسلامی از دانشگاه شهید بهشتی و مدیر علمی مجموعه کتابهای «از ايران چه میدانم؟»، در دفتر پژوهشهای فرهنگی است. وی کتابهای «بم» از مجموعه کتابهای از ایران چه میدانم، «مسجد و مدرسه عالی شهید مطهری (سپهسالار)» و «بهارستان در تاریخ» را نوشته است.
دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
نظر شما