شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۰
ضربان ذات (عطش‌نامه)

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...


جهد عاشق، جهاد اصغر نیست
اصغر اینجا به غیر اکبر نیست

مرد باید که سینه چاک شود
نفس امّاره تا هلاک شود

دست از دست هر که بردارد
از سلوکی چنین خبر دارد

تشنه را ساقی آب خواهد داد
به شکسته جواب خواهد داد

در شکست است پرگشاییِ روح
به فتوحات، آشناییِ روح

درد درماندگی چه درمانی‌ست!
مردگانیم اگر که در ما نیست

باده پیش آر و مست را بپرست
حالِ اهلِ شکست را بپرست

عرش خواهی، دلِ شکسته بخواه
ملکوت از قلوبِ خسته بخواه

کربلا را ببین و ویران شو
پرفشانی ببین، پریشان شو

این طرف نور و آن طرف نار است
بامدادِ جلیلِ دیدار است

صفحات 19 و 20/ ضربان ذات (عطش‌نامه)/ قربان ولیئی/ انتشارات کتاب نیستان/ چاپ اول/ سال 1391/ 56 صفحه/ 2000 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها