به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، فربد در پاسخ به این سوال که «آیا پلیسینویسی و ترجمه آثار پلیسی، جنایی یکی از نقاط ضعف ادبیات معاصر ما محسوب میشود؟» گفت: در کشور ما نویسنده یا مترجم بودن خود بحث جداگانهای دارد و بسیاری از دوستان تقسیمبندی اشتباهی از گونههای ادبی دارند.
وی افزود: به همین دلیل است که از ادبیات ساینس فیکشن یا ادبیات فانتزی کارهای خوبی در ایران ترجمه نشده است؛ به عنوان مثال «ارباب حلقهها» اثری است که سال 1950 نوشته شد در حالی که این اثر در ایران حدود هفت یا هشت سال پیش به فارسی برگردانده شد. با اين توصيف میتوان گفت که نویسندگان و مترجمان ما برای خودشان تصوراتی دارند یا کلاسی برای کار خود قایلند که فکر میکنند نباید این آثار را ترجمه کنند یا به این ژانر بنویسند که این تفکر چندان منطقی نیست و نادرست است.
مترجم «کوکی» در پاسخ به سوال كه «آیا نبود ترجمه خوب از آثار پلیسی این ژانر را در ادبیات ما مسکوت نگاه داشته است؟» گفت: مسلما نویسنده خوب کسی است که زیاد میخواند و با نقدهای خوب مواجه است، ولی وقتی اثر خوبی در این زمینه ترجمه نشده، نمیتوان به نگارش و تولید کتاب در این باره نیز امیدوار بود، البته مساله نقد نیز این روزها به معضلی تبدیل شده و خیلی وقتها حتی بسیاری از دوستان بدون آنکه اثری را بخوانند، آن را نقد میکنند و نظرشان بر آرای دیگران متکی است. من براساس تجربهام از چند سال کار در نشریات سینمایی میدیدم که وقتی فیلمی را یکی از بزرگان سینمایی نپسندیدند، بقیه هم براساس دیدگاه آنان نقد منفی برای آن کار نوشتهاند. مشابه این روال در ادبیات هم رواج دارد.
این نویسنده با بیان مشکلاتی درباره ویراستاری در ایران گفت: در جامعه ما بسياري از مترجمان و نویسندگان به ویراستار اعتقادی ندارند و دوست ندارند که کارشان را به ویراستار بدهند، ضمن آنکه باید گفت ویراستاری حرفهای نیز در نشر ما کمتر دیده میشود.
مترجم «کورالاین» همچنین با بیان مسایلی در زمینه نبود زمینه پلیسینویسی در ایران سخنانش را تکمیل کرد و گفت: مسلما برای داستان نوشتن در ژانر پلیسی باید زمینه پلیسی هم وجود داشته باشد، مثلا پس زمینه کارهای «لوکاره» جنگ سرد است یا در آثار آمریکایی دهه 20 و 30 مافیا جان گرفته بودند و اصلا بحث ممنوع شدن مشروبات الکلی سهم زیادی در شکلگیری ادبیات نوار یا ژانر پلیسی داشت که در ایران ما یک سری از این زمینهها را نداریم یا اگر داشته باشیم نمیتوانیم به آنها بپردازیم.
فربد توضیح داد: مساله بعدی عدم شناخت ما از وادی جهانی ادبیات است و موضوع دیگر آن است که نویسندگان ما دچار خودسانسوری هستند و حتی به راحتی نمیتوانند درباره خودشان بنویسند. به همین دلیل ما در نگارش اتوبیوگرافینویسی هم بسیار ضعیف هستیم، از سوی دیگر اغلب آثار ما کپیبرداری از غرب است تا جایی که به عنوان مثال من خیلی وقتها ترجیح میدهم به جای آنکه کپی یک کار را در ایران بخوانم، بروم نسخه اصلی آن را مطالعه کنم!
سهشنبه ۲ آبان ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۹
نظر شما