او می گوید دو بار در سالهاي 2009 و 2010 دست نوشته رمان «خط دوروال» (نام شهري در كانادا) را براي انتشار به نشر گراسه ارسال كرده و هر دو بار نامه رد درخواست دريافت كرده است. انتشارات گراسه در جواب او نوشته بود: «قصهاي پيرامون فرانسه در چارچوب تحريريه ما نميگنجد.»
با اين حال يانسن عنوان ميكند اين ناشر با انتشار دست نوشته او در رماني به نام پاتريك روژيه نويسندهاي بلژيكي و مشهورتر از او، «متنش را بيشرمانه به سرقت برده است.»
به باور يانسن موضوع، بن مايه، ساختار و پايان داستان «خوشبختي بلژيكي» منطبق بر روايت او در «خط دوروال» است. در هر دو داستان، قصه درباره فردي است كه هرگز نميميرد و تاريخ فرانسه را به گونهاي فرا زماني درمينوردد. او با ويكتور هوگو ديدار ميكند، در تئاتر اپراي لا موئه در سال 1830 نمايش اجرا ميكند، از نمايشگاه 1958 بلژيك (بزرگترين نمايشگاه پس از جنگ جهاني دوم) ديدن ميكند، زماني را هم در سنگرهاي 18-1914 در جنگ جهاني اول سپري ميكند و در جنگ جهاني دوم هم با لئون دگرل از اعضاي اس اس آلمان نازي درگير ميشود.
شاكي ماجرا كه هرگز نميتواند چنين خيانتي را تحمل كند، قاطعانه تصميم گرفته عليه ناشر و نويسنده رمان «خوشبختي بلژيكي» اقامه دعوي كند. تماس خبرنگار اكسپرس با نشر گراسه نيز به علت تمايل نداشتن ناشر به واكنش در اين خصوص بيپاسخ ماند.
نظر شما