یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۰
نبرد با دشمن پنهان

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...

آزاده‌ی سرافراز 

بعد از آن که به عنوان فرمانده‌ی دسته‌ی مهندسی رزمی به گروهان سوم گردان 434 لشگر 81 زرهی اختصاص داده شدم، پس از معرفی به یگان مذکور، متوجه شدم که کارکنان جمعی، حالت غم و اندوه، در چهره‌هایشان پیداست. با توجه به این که ابتدای عملیات پاکسازی میادین مین بود و پرسنل وظیفه، صحنه‌ی شهادت همرزمان خود را تجربه نکرده و ندیده بودند، هم‌چنین شهادت 2 نفر از کارکنان کادر و وظیفه‌ی یگان در ابتدای کار، باعث اضطراب و نگرانی پرسنل گردیده بود. فرماندهی گردان به منظور جلوگیری از اتفاقات جدید و هرگونه سانحه‌ی دیگر و تجدید روحیه‌ی نفرات، دستوراتی را مبنی بر توقف سه روزه‌ی کار پاکسازی، صادر نموده بود.
در معیت فرمانده گروهان سوم، جهت شناسایی و بررسی منطقه‌ی عملیات تحت مسئولیت گروهان با در دست داشتن نقشه‌ی منطقه به رده‌ی جلو اعزام شدیم.

صفحه 46 / نبرد با دشمن پنهان / حمیدرضا بهزادی/ انتشارات سوره سبز/ چاپ اول/ سال 1391/ 176 صفحه/ 5000 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها