سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
فرد و كيهان در فلسفه‌ي رنسانس

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...


مفهوم امر نامتناهی
كوزانوس در مفهوم امر نامتناهی جهتی سه‌گانه و نيز معنايی سه‌گانه را متمايز كرده بود. خدا نامتناهی‌ مطلق و ماكزيمم محض است كه در آن مقام برای عقل بشر دسترس‌ناپذير می‌ماند. در مقابل او، دو شكل از نامتناهی نسبی وجود دارند؛ يكی از آن دو در جهان حضور دارد و ديگری در روح انسان. در نامتناهی نسبی نخست، نامتناهيی مطلق خود را در تصوير كيهان، بدون حدود فضايی تا فواصل نامعين، عرضه می‌كند و بازتاب می‌دهد. نامتناهی نسبی دوم چنين بيان می‌شود كه روح در پيشرفت خود هيچ حدی برای جست و جوهايش نمی‌شناسد. اما تأثير كيهان‌شناختی اين نظر خيلی دير نمايان شد؛ يعنی تازه در فلسفه طبيعی قرن شانزدهم و به ويژه و از همه مهم‌تر در فلسفه‌ جوردائو برونو ظاهر گشت. اما پيامدهای روان‌شناختی آن را مكتب فلورانس اخذ كرد و گسترش داد. اثر اصلی فيچينو، الهيات افلاطونی، كاملاً مبتنی‌ بر آن است. مسلماً فيچينو در اين اثر خود مدام به مدال‌‌های باستانی و قرون وسطايی ارجاع می‌كند و همه‌ی برهان‌های افلاطون و فلوطين، نو افلاطونيان و آگوستين را درباره‌ی بقای نفس تكرار می‌كند.

صفحه 137/ فرد و كيهان در فلسفه‌ی رنسانس/ ارنست كاسيرر/ ترجمه يدالله موقن/ انتشارات ماهی/ چاپ اول/ سال 1391/ 360 صفحه/ 14000 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها