ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
برخي از فلاسفه معتقدند كه بشر دانشي را كه در عالم ماده ميآموزد قبل از تولد، بدان عالم بوده است. به عبارت ديگر نفس آدمي از آغاز آفرينش خود، در عالمي فراتر از عالم ماده به علوم اكتسابي اين جهان، معرفت داشته است و علوم و معارف با خلقت وي عجين بوده است. مستدلّين بر اين مطلب چنين استدلال ميكنند كه اگر علوم، ذاتي نفس نباشد ناگزير انسان بايد به طلب و اكتساب آنها بپردازد و لكن طلب مجهول محال است و طالب وقتي آن مجهول را به دست ميآورد نميداند كه آيا آن همان گمشده او است يا چيز ديگر است. مانند كسي كه غلامي را گم كرده و از او هيچ نشاني در دست ندارد، در اين صورت اگر به غلامي دست يابد نميداند كه او همان غلامي است كه گم كرده يا غلامي ديگر است.
اين استدلال را جواب دادهاند كه اگر مطلوب انسان، مجهول مطلق باشد، مطلب چنين است كه گفته شد؛ زيرا آدمي از پي مجهول مطلق نميرود؛ لكن اگر مطلوب از يك جهت مجهول و از جهت ديگر معلوم باشد اكتسابِ جهت مجهول با استمداد از جهت معلوم، كار ممكني است. مانند كسي كه نميداند عالَم حادث است يا قديم، اما ميداند كه عالَم متغيّر است. از تغيّر آن پي به حدوث آن ميبرد. و مانند آنكه از غلام گمشده خود علائم و نشانههايي دارد كه با استمداد از آن به طلب گمشده خود ميپردازد.
صفحه 197/ فروغ حكمت ترجمه و شرح نهايةالحكمه علامه سيد محمد حسين طباطبائي/ محسن دهقاني/ انتشارات بوستان كتاب / چاپ دوم/ سال 1391/ 652 صفحه/ 13500 تومان
نظر شما