دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۰۶
پديدارشناسي از سرزنده‌ترين جريان‌های فلسفی در روزگار حاضر است

مهدي صاحبكار به همراه دو تن از همكارانش طرحي را براي معرفي و تبيين پديدارشناسي در ايران آغاز كرده‌اند. به عقيده وي، پديدارشناسي از جمله سرزنده‌ترين جريان‌هاي فلسفي در روزگار حاضر است، زيرا هنوز به پايه‌اي‌ترين مفهوم يعني «انسان» مي‌پردازد و شايد به همين دليل است كه كماكان مي‌تواند احياگرانه عمل كند.-

مولف و پژوهشگر حوزه فلسفه در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، به تلاش گروهي سه نفره براي توسعه و معرفي پديدارشناسي در ايران اشاره كرد و گفت: من به همراه علي‌نجات غلامي و هديه اقتصادي، چند سالی است که گروهي تشكيل داده‌ايم و در حال ترجمه و یا تالیف برخی آثار در این حوزه هستیم.

وی به اهمیت تحقیق درباره پدیدارشناسی در ایران اشاره كرد و گفت: این موضوع برای جامعه ما از چند جنبه اهميت دارد. نخست این‌که پدیدارشناسی یکی از کلان‌عرصه‌های زنده و پویا در فلسفه قرن بیستم قلمداد مي‌شود و آشنایی هرچه بیشتر جامعه ما با اين جريان فلسفي، امری لازم و مطلوب به‌نظر مي‌رسد. دوم این‌که پدیدارشناسی بنابر سرشت ذاتی‌اش امکانات بسیار ارزشمندی برای بازنگری و بازخوانی در سنت هزاره‌ای ما فراهم می‌آورد.

صاحبكار درباره دلایل اولویت بخشیدن به پدیدارشناسی در مقام موضوعی برای تحقیق گروهی گفت: حدود نیم قرن است که پدیدارشناسی به انحاء مختلفی مورد توجه محققان ایرانی بوده است. شاید بتوان گفت از زمانی که «هانری کربن» تلاش کرد با روش پدیدارشناسانه دین و فلسفه اسلامی - ایرانی را بازخوانی کند و نیز در دهه هشتاد که استاداني مانند عبدالکریم رشیدیان و محمود خاتمی به‌طور تخصصي متون ارزشمندی را به فارسی ترجمه و تالیف کردند، مسیر این حوزه گشوده شد. با این حال به علت گستردگی بسیار زیاد این عرصه همچنان نیاز به تحقیقات بیشتر وجود دارد. به همین دلیل من و همكارانم فکر می‌کنیم که ترجیح آن است که به‌طور گروهی این عرصه را دنبال کنیم.

اين مترجم به جایگاه پدیدارشناسی در ميان جريان‌هاي فلسفي امروز امروزه جهان نيز اشاره كرد و گفت: در قرن بيستم چند جنبش مسلط فلسفي در غرب مانند فلسفه تحليلي، روانکاوی و ماركسيسم پديد آمدند. پديدارشناسي نيز يكي از اين جنبش‌هاي مسلط است كه در ابتداي قرن بيستم با انتشار كتاب «پژوهش‌هاي منطقي» هوسرل آغاز و در سال‌هاي بعدي به مكتبي پرشاخ و برگ تبديل شد.

صاحبكار ادامه داد: پديدارشناسي پس از چندين دهه از آغاز شكل‌گيري آن به جنبشي گسترده با شاخه‌هاي متعدد بدل شد. چهار جريان اصلي در اين مكتب پديد آمدند كه از آن‌ها با عنوان پديدارشناسي اگزيستانسياليستی، پديدارشناسي رئاليستی يا واقع‌گرا، پديدارشناسي هرمنوتيكي كه در ايران شناخته‌شده‌تر است و همچنين پديدارشناسي تقويمي ياد مي‌شود. همچنین اين جريان در مقام روش تحقیق در اکثر دانش‌رشته‌ها از جمله ریاضیات، منطق، جامعه‌شناسی، تاریخ، ادبیات و هنرها به‌ویژه در کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا، ژاپن، اروپای غربی و آمریکای جنوبی بسیار مورد استقبال قرار گرفته است.

اين مترجم، تلاش براي دفاع از مفهومی ریشه‌ای از تعقل را خاستگاه پديدارشناسي دانست و گفت: كل پروژه پديدارشناسي در دفاع از خردی پایه‌ای است که بتواند در عین حال که بحران‌های عقل و دانش مدرن را حل می‌کند بستری متقن و خاستگاهی براي تاسیس دوباره دانش‌ها فراهم کند. اگرچه یکی از شاگردان نابغه هوسرل یعنی مارتین هایدگر جهتی انتولوژیک به پدیدارشناسی بخشید، اما به هر حال اين كار هایدگر را ضرورتا باید در ادامه و تکمیل پروژه هوسرل در نظر گرفت. در واقع انتقادات وی به هوسرل در فضای درونی پدیدارشناسی است.

وي افزود: عقلانيت در قرن بيستم و به‌ويژه پس از جنگ جهاني اول از سوی کسانی مانند آدورنو و هورکهایمر مورد ترديدهایی جدی قرار گرفت و اين بحث مطرح شد كه عقل نيروي كافي براي فايق آمدن به بحران‌هايي را ندارد كه به آن‌ها دچار شده و چه بسا خودش مسبب آن‌هاست. با این حال مفسران اخیر هوسرل معتقدند که وی شیوه‌های بدیعی را برای حل عقلانی خود این بحران‌ها به‌ویژه در دست‌نوشته‌هایش ارايه داده است.

صاحبكار درباره دليل سرزندگي اين جريان در قرن بيست‌ويكم گفت: پديدارشناسي قابلیت‌های بسیار بالایی برای پرداختن به اموری به دست می‌دهد که از دسترس دیگر اندیشه‌ها و روش‌ها دور است. همچنین از آن‌جا که هم وحدت روشی تمامي علوم را حفظ می‌کند و هم مانع از فروکاسته شدن روش‌شناسی علوم انسانی به علوم طبیعی یا بالعکس می‌شود، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. اگر بخواهیم پدیدارشناسی را در یک عبارت خلاصه کنیم باید بگوییم كه اين جريان، «مخالفت با طبیعی‌انگاری یا ناتورالیسم» است. یعنی اجازه نمی‌دهد هیچ یک از علوم اعم از انسانی یا طبیعی وجود یا اعتبار چیزی را از پیش بدیهی انگارد.

این مترجم درباره فعالیت‌هايی كه تاکنون توسط این گروه انجام گرفته است، گفت: تقریبا از دو سال پیش متوني را در اين حوزه ترجمه كرده‌ايم. «پدیدارشناسی هوسرل» اثر دان زهاوی با مقدمه مولف برای فارسی‌زبانان، «مجموعه آثار متاخر هوسرل» با مقدمه بسیار عالمانه پروفسور دان ولتون برای فارسی‌زبانان، «مجموعه کامل دست‌نوشته‌های مقاله بریتانیکا» اثر مشترک هوسرل و هایدگر، «اساس پدیدارشناسی هوسرل» اثر کلاوس هلد از جمله اين ترجمه‌ها قلمداد مي‌شوند که در حال نشر هستند. همچنین آقای غلامی مجموعه مقالاتی از پدیدارشناسان مهم را ترجمه کرده است که در مرحله ویرایش نهایی قرار دارد. همچنين وي جلد هشتم از مجموعه «تاریخ فلسفه راتلج» را نيز در دست ترجمه دارد که به فلسفه قاره‌ای معاصر از جمله پدیدارشناسی مي‌پردازد. 

صاحبكار كتاب ديگري با عنوان «کانت و هوسرل» شامل سخنرانی سال 1929 هوسرل درباره کانت و مقالاتی تشریحی از مفسران برجسته درباره نسبت کانت و هوسرل نيز توسط من و دیگر همکارم هدیه اقتصادی در دست ترجمه است. آثار تالیفی ما نيز در قالب مقاله و یادداشت‌های کوتاه بیشتر در صفحه اینترنتی ما به آدرس Husserl.blogfa.com قابل دسترسی است.

صاحبكار درباره افق پديدارشناسي در ايران گفت: اين افق گشوده است و گروه ما به سهم خود در معرفی این عرصه در ایران تلاش مي‌كند. با این حال این یک عرصه انحصاری نیست؛ یعنی فقط منحصر به گروهی از محققان عرصه فلسفه نیست و امکانات ذاتی این حوزه به همگان اجازه می‌دهد با توجه به علايق و زمینه تحقیقی خود وارد پدیدارشناسی شوند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها