ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
شادَنَج: حجر الدّم به عربي و به پارسي شادنه گويند. چون شسته او را به سفيده تخممرغ در چشم چكانند، قرحه را نفع دهد و خشونت اجفان و ورم آن را دفع كند و سوزش چشم را سودمند آيد؛ و چون به آب انار ترش بياشامند، قيالدّم و نفث الدّم را سودمند آيد؛ و طريق شستن او اين است كه شادنج را كوفته و بيخته، به آب خمير كنند و صلايه سازند تا همچون مسكه شود. پس در خريطه كرباس كرده، اندكاندك آب ريزند و به دست بمالند تا آن چه لطيف باشد، همراه آب از خريطه بيرون آيد، و آن چه كثيف بود، هم در خريطه بماند. پس در كاسه چيني كنند و بگذارند تا به ته نشيند. پس آبش را به آهستگي بريزند و باز سر كاسه را به كاغذ پوشكي كرده و در سايه و يا آفتاب گذارند تا خشك شود. پس بار ديگر صلايه كرده، به حرير بگذارند و نگاه دارند؛ و جميع چيزهايي را كه حجريّتي است، به همين دستور بشويند. مضر است به معده و احشاء و مصلحش عصاره زرشك، و بدلش حجر مغناطيس محرق، و چون حجر مغناطيس را بسوزانند، بهتر است.
صفحه 143/ رياض الأدويه / يوسف بن محمّد بن يوسفي هروي/ انتشارات سفير اردهال/ چاپ اول / سال 1391/ 248 صفحه/ 6000 تومان
نظر شما