سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۳
تفكرات گارودی ماركسيست با ديالكتيك استالين و لنين تفاوت آشكار داشت

رييس فرهنگستان علوم در نشست «يادواره علمي روژه گارودي» گفت: نخستين كتاب فلسفي كه خواندم «ماترياليسم» گارودي بود. با خواندن كتاب گارودي احساس ‌كردم كه اين فرد، كمونيست و ماترياليست نيست و تفكرات وي با آن‌چه استالين و لنين درباره ديالكتيك تاريخ نوشته بودند تفاوت آشكار دارد.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، يادواره علمي روژه گارودي، عصر ديروز (دوشنبه 12 تيرماه) در پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي برگزار شد. رضا داوري‌اردكاني، رييس فرهنگستان علوم و آيت‌الله تسخيري رييس سازمان تفريب مذاهب اسلامي دو تن از سخنرانان اين نشست بودند.

داوري‌اردكاني با اشاره به آشنايي‌اش با روژه گارودي از دوره جواني گفت: من روژه گارودي ماركسيست را شناختم. شايد نخستين كتاب فلسفي كه خواندم كتاب كوچكي بود كه گارودي درباره ماترياليسم نوشته بود. اين كتاب را انتشارات آزاد حزب توده در ايران منتشر كرده بود. 

وي افزود: از همان زمان با خواندن كتاب گارودي احساس مي‌كردم كه اين فرد، كمونيست و ماترياليست نيست و تفكرات وي با آن‌چه استالين و لنين درباره ديالكتيك تاريخ نوشته بودند تفاوت آشكار داشت.

رييس فرهنگستان علوم با تاكيد بر وجود اخلاق در سراسر زندگي گارودي گفت: امتياز بزرگ گارودي، اخلاقي بودن اوست. در آن كتاب نيز اين وجه او مشخص بود.

وي افزود: گارودي از ابتدا ديني نبود و پرورش ديني نداشت. او ابتدا به مذهب پروتستان گرويد و سپس به حزب كمونيست پيوست. او شخصيت ناآرامي داشت، به‌سرعت در حزب پيشرفت كرد و در جواني به عضويت كميته مركزي حزب كمونيست فرانسه درآمد. گارودي در زماني كه فرانسه كمونيست‌هايي مانند لويي آلتوسر داشت، به يكي از نظريه‌پردازان حزب كمونيست تبديل شد.

داوري به انتشار اعلاميه‌اي از گارودي مبني بر پيوستن او به كاتوليسيسم و اخراج او از حزب كمونيست اشاره كرد و گفت: او در اين اعلاميه، اعتراض اخلاقي‌اش را به حزب نشان داد. او با استالينيسم مخالف بود در حالي كه افرادي مانند «كوژه» آن را تاييد مي‌كرد. گارودي از كمونيزم و سوسياليزم انساني هواداري مي‌كرد.

وي به تعارض آشكار كمونيزم و دين اشاره كرد و گفت: اين در حالي است كه به قول يكي از نويسندگان معتبر فرانسوي، ماركسيسم نوعي شريعت است. به افرادي كه در راه كمونيزم كشته مي‌شدند، شهيد گفته مي‌شد كه اصطلاحي ديني است. گارودي در ماركسيسم به دنبال اخلاق بود و پس از اين‌كه آن را نيافت به كاتوليسيسم پيوست، اما در اين مذهب نيز لحظه‌اي درنگ نكرد. اگر كتاب‌هاي گارودي را بررسي كنيم، درمي‌يابيم كه وي چندان درباره اديان تحقيق نكرده بود، بلكه ذوق و درك ديني او را به سوي دين مي‌برد.

اين استاد فلسفه با اشاره به مسلمان شدن و مسلمان ماندن گارودي تا پايان عمر اشاره كرد و گفت: مساله كشتار يهوديان توسط نازي‌ها مساله‌اي نيست كه گارودي كمونيست آن را مطرح كند. او هيچگاه از هيتلر نيز دفاع نكرد.

داوري ادامه داد: روژه گارودي درك فلسفي داشت و به واسطه همين درك، دريافت كه داعيه ضدنژادپرستي يهوديان دارد به نوعي نژادپرستي مي‌انجامد. او آشكارا به ماجراي ساختگي كشتار 6 ميليوني يهودي اعتراض كرد و آن را زير سوال برد. درباره اين مساله كتاب نوشت و به همين دليل محاكمه شد.

وي در پايان بار ديگر به نخستين كتابي كه از گارودي در جواني خوانده بود اشاره كرد و گفت: كتاب‌هاي زيادي درباره كمونيزم خوانده‌ام كه شايد اگر برخي از آن‌ها را نمي‌خواندم بهتر بود. مثلا «ديالكتيك» استالين را اگر نخوانده بودنم مطلب مهمي را از دست نمي‌دادم، اما پس از خواندن «ماترياليسم» گارودي چنين احساسي نداشتم.

آيت‌الله تسخيري سخنران بعدي بود. وي در ابتداي سخنانش به كتاب «اقتصادنا»ي شهيدمحمدباقر صدر و نقد نظريات ماركس در اين اثر اشاره كرد و گفت: يكي از مباحثي كه گارودي ماركسيست درباره آن بحث مي‌كند، تحول علمي در تاريخ است. وي معتقد بود تحولات علمي جامعه بشري معلول وضع اقتصادي و سطح نيروهاي مولد است. او اين نظر را در كتاب «ماترياليسم» نيز طرح كرد. شهيد محمدباقر صدر اين نظريه را در كتاب «اقتصادنا» نقد كرد. وي معتقد بود نيروهاي مولد خالق پيشرفت علمي نيستند و استدلال كرد كه اگر چنين بود، سطح علمي اندلس با ساير بخش‌هاي اروپا تا اين اندازه برتر نبود. اروپا از يك نيروي مولد برخوردار بود، اما سطح علمي اندلس برتر از ساير مناطق اروپا قرار گرفت. استدلال‌هاي شهيد صدر در اين كتاب، تئوري‌هاي كمونيزم را در هم شكست.

رييس سازمان تقريب مذاهب اسلامي تاكيد كرد: گارودي اخلاقي انقلابي و به نفع انسانيت داشت. وي به دليل جنب‌وجوش فكري كه داشت سه دين را در طول زندگي براي خود برگزيد. وي در كتاب‌هايش تصريح مي‌كند كه ارتداد مسيحيت، حالت كاتوليكي آن است. صهيونيزم را ارتداد يهوديت و وهابيت را ارتداد اسلام مي‌دانست. او ملك فهد را روسپي سياسي مي‌دانست و معتقد بود كه عربستان، مانع از ناب‌گرايي اسلام است.

وي در بخش ديگري از سخنانش گفت: گاردوي روحيه‌اي انقلابي و انساني داشت. به خاطر دارم وقتي او به ايران آمده بود و ميزباني او را بر عهده داشتم، يكي از مسوولان از وي سوال كرد كه اكنون كه به ايران پس از انقلاب آمده‌اي چه پديده‌اي بيش از همه نظر تو را جلب مي‌كند و وي پاسخ داد، برقراري اتحاد ميان دين و زندگي در زندگي مردم، مهم‌ترين پديده‌اي است كه نظر مرا در ايران پس از انقلاب جلب كرد.

آيت‌الله تسخيري افزود: گارودي سعي مي‌كرد در سرزمين اسپانيا و به‌ويژه كوردوبا اجلاسي براي گفت‌وگوي اديان برگزار كند كه در سال 1987 موفق به انجام اين كار شد و من به همراه آيت‌الله جنتي به اين اجلاس رفته بوديم. او با دقت خاصي، شهر كوردوبا [شهري در جنوب اسپانيا كه زماني مسلمانان بر آن حكم مي‌راندند] را براي اين اجلاس انتخاب كرده بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها