غلامرضا اعوانی از سخنرانان همایش «حکمت فردوسی» حکمت رمزی را عالیترین نوع حکمت دانست و از «شاهنامه» به عنوان کتاب فتوت، جوانمردی و بزرگ منشی یاد کرد؛ كتابي كه سرشار از نکات و داستانهای رمزی است و در جرگه آثار حکمی قرار میگیرد.-
در این همایش جمعی از استادان فلسفه، شاهنامهپژوهان و علاقهمندان به بررسی نگرهها و اندیشههای حکمی و فلسفی فردوسی پرداختند.
آیتالله سیدمصطفی محققداماد، نصرالله پورجوادی، غلامرضا اعوانی، حسن بلخاری، سعید حمیدیان، نجفقلی حبیبی و غلامحسین ابراهیمیدینانی به ترتیب در این همایش درباره مسایل مختلف فلسفی و حکمی اندیشههای فردوسی در شاهنامه صحبت کردند.
پس از سخنرانی محققداماد و پورجوادی، سخنران بعدی این همایش غلامرضا اعوانی بود که درباره موضوع «حکمت عملی در شاهنامه» صحبت کرد.
عالیترین نوع حکمت در قالب شعر
اعوانی در آغاز سخنانش به توصیف فردوسی از حضرت علی (ع) در ابتدای «شاهنامه» اشاره کرد و گفت: شعر، انسان را تربیت میکند و پرورش میدهد.
وی با تاکید بر این امر که شعر حماسی در ادبیات جهان بسیار دیده میشود و از آن جمله میتوان به ایلیاد و ادیسه و «شاهنامه» فردوسی اشاره کرد، گفت: افلاطون معتقد بود که نباید ایلیاد و ادیسه را به مدینه فاضله برد، اما در «شاهنامه» اینچنین نیست و فردوسی جواز ورود به مدینه فاضله را دارد که از بسیاري جهات با مهاباهارتا در هند قابل مقایسه است.
اعواني ادبیات فارسی را سرشار از حکمت دانست و اظهار کرد: متاسفانه کتابی درباره موضوع حکمت در ادبایت فارسی نوشته نشده است، اما فراموش نکنیم که شاعران بزرگ ما اغلب حکیم نامیده شدهاند.
این پژوهشگر توضیح داد: آرای ابنسینا و ارسطو در حوزه حکمت بحثی و استدلالی قرار دارند، اما درجه بالاتر این حکمت، حکمت ذوقی است. سهروردی داستانهای رمزی فراوانی دارد که در حکمت ذوقی میگنجد. برهمین اساس سهروردی رمزی بودن را از ویژگیهای اساسی حکمت ذوقی میداند.
وی ادامه داد: فراموش نکنیم که رمز باید تاویل شود. کلام ساده را نمیتوان تاویل کرد، البته این موضوع را افلاطون نیز بیان میکند و از دیدگاه افلاطون، فلسفه رمزی است و مهمترین اختلاف میان فلسفه با دیگر علوم از دیدگاه افلاطون همین رمزگونه بودن آن است.
اعوانی با تاکید بر این امر که فلسفه هر چیزی را در عالم رمزی تلقی میکند، گفت: به هر روی رمز، تاریخی نیست و نباید آنرا به ظاهر تفسیر کرد؛ چراکه ورای تاریخ و زمان است. رمز، زبان حکمتهای عتیق، زبان کتابهای مقدس الهی، زبان ادیان مختلف و زبان «شاهنامه» فردوسی است.
وی تشریح کرد: بسیاری از حکما و عرفا به معنای رمزی «شاهنامه» توجه داشتهاند. از سوی دیگر شخصیتهای «شاهنامه» و مراتب وجود خود انسان و مکانهای جغرافیایی آن رمزی هستند؛ برای مثال افراسیاب، نفس اماره است. بنابراین تمامی داستانهای «شاهنامه» رمزی هستند.
عضو هیات علمی انجمن حکمت و فلسفه تاکید کرد: حکمت رمزی، یعنی عالیترین نوع حکمت در قالب شعر بیان میشود. این موضوع از سوی هایدگر نیز بیان شده. وی گفته که فلسفه آن است که در قالب شعر بیان میشود.
وی در بخش دیگر از سخنانش از «شاهنامه» به عنوان کتاب فتوت، جوانمردی و بزرگ منشی یاد کرد و توضیح داد: آیین پهلوانی در پهلوانان «شاهنامه» دیده میشود و عالیترین نمونه فتوت و جوانمردی است. قهرمان «شاهنامه» ننگ و زبونی را هرگز نمیپذیرد. از سوی دیگر انسان در راه فتوت و جوانمردی از وجود جزئی به وجود کلی میرسد.
اعوانی درباره دیگر ویژگیهای «شاهنامه» اظهار کرد: این اثر سرشار از اشعاری با مضمون یزدانپرستی است. جهانداری و مملکتداری را باید از «شاهنامه» آموخت؛ چراکه در این اثر حکمت خسروانی به خوبی بیان شده است و نظریهپردازان سیاسی بیاد این اثر را از دیدگاه حکمت خسروانی بخوانند و تحلیل کنند.
وی در پایان با تاکید بر اهمیت مقدمه کتابهای بزرگ یادآور شد: کلید گشایش رمزهای این آثار در مقدمه آنها نهفته است. در «شاهنامه» نیز 100 بیت نخست آن بسیار کلیدی و مهم است. حدود 20 بیت نخست تمامی مسایل توحیدی را بیان میکند و در ادامه سخن از خرد و خردگرایی ایرانی یا مبانی انسانشناسی است.
حکمت در «شاهنامه» و شهود منتج به عمل
بلخاری دیگر سخنران این جلسه در ادامه درباره موضوع «حکمت هنر در شاهنامه» صحبت کرد.
وی در آغاز گفت: شیخالاشراق برخی از ابیات «شاهنامه» را تاویل کرد و برای مثال درباره داستان «رستم و اسفندیار» تاویل به شدت نغز و جمیلی دارد، البته تاحدودی قصه «شاهنامه» را تغییر داده است.
بلخاری افزود: در هیچ جای «شاهنامه» اساطیر جای خدایان را نمیگیرند و این مساله رمز تفاوت اساطیر شرقی با اساطیر یونانی است.
وی در ادامه با تاکید بر این امر که در بحث «حکمت هنر در شاهنامه»، منظور فلسفه هنر نیست، اظهار کرد: در حقیقت «حکمت هنر در شاهنامه» تبیین فرآیند چگونگی آفرینش اثر هنری نیست. از سوی دیگر ما با فلسفه هنر و زیباییشناسی هنر روبهرو هستیم.
این پژوهشگر ادامه داد: زیباییشناسی به اثر به عنوان ابژه کاری ندارد، بلکه به ناظری که صاحب ذوق است و به اثر هنری مینگرد، میپردازد. در قلمرو فلسفه هنر، ما میان این دو تمایز قایل هستیم. از سوی دیگر در «شاهنامه» و در حکمت ما شرقیان، حکمت هنر به ابژه تعلق نمیگیرد، بلکه به سوژه یا فاعل شناسایی تعلق میگیرد.
وی افزود: این نکته مهم تمایز حکمت شرقیان و فلسفه غربیان است. حکمت در اندیشه شرقیان و بهویژه در «شاهنامه» شهود منتج به عمل است. از سوی دیگر در شرق، عمل فرزند مبارک نظر است و اگر عمل به نظر منجر نشود در ذات خود ناتمام است. بنابراین حکمت، اجتماع نظر و عمل است، با این نیت که آدمی را در طبیعت خود به سوی کمال به پیش براند.
بلخاری در بخش دیگر از سخنانش درباره کاربرد هنر در زبان فارسی امروز توضیح داد: يكي از كاربردهاي هنر انجام كاري در حد مهارتی است که حاصل آن کمال است و دیگری به امور ویژهای چون سینما، موسیقی و نمایش گفته میشود. اگر هنرمند از اثر خویش لذت نبرد، هیچ بشری از هنر او لذت نخواهد برد. به عبارت دیگر هنرمند باید هر دو جنبه را داشته، هم خالق و هم ناظر اثر خود باشد. در «شاهنامه» ما با هر دو وجه روبهرو هستیم.
وی ادامه داد: مساله مهم دیگر در هنر، معیار است. از دیدگاه «شاهنامه» هنر در اصل امری درونی است که به انسان قوه تمیز میدهد و من معتقدم که «شاهنامه» این معنا را از اوستا و به ویژه دو هات از 17 هات کتاب معیار زرتشتیان گرفته است.
این استاد دانشگاه در بخش دیگر سخنانش به دیدگاه فردوسی اشاره و تصریح کرد: از دیدگاه فردوسی یکی از اصلیترین ابزار هنر برتر، نژاد دارای «فر» است. از سوی دیگر نژاد و اندیشه در «شاهنامه» از اهمیت ویژهای برخوردار است.
وی در پایان ابیاتی را از «شاهنامه» درباره هنر قرائت کرد و گفت: ویژگیهای اصلی هنر همگی در این ابیات آمدهاند. عمل گاهی محک نظر است. همچنین تجربهگرایی جزو ذات شرقیها و ابزار صحت و سقم خرد است، اما خود، معیار نیست.
بخش پایانی گزارش همایش «حکمت فردوسی» متعاقبا در «ایبنا» منتشر میشود.
نظر شما