ابوالفضل هاديمنش، نويسنده حوزه دين الگويي را كه از حضرت زينب(س) در جامعه ارايه ميشود، ناقص توصيف كرد و گفت: پژوهشگران بايد با تبيين اهداف بلند واقعه عاشورا اين الگو را كامل كنند.-
هاديمنش در تشريح آنچه كه از آن بهعنوان الگوي ناقص از زندگي حضرت زينب(س) ياد ميكرد، گفت: بسياري از بانوان براي توجيه حضورشان در جامعه به اقدام حضرت زينب (س) در واقعه عاشورا اشاره ميكنند و معتقدند كه چون اين بانوي بزرگوار در آن برهه زماني بهراحتي و صريح با نامحرمان سخن گفت، آنها نيز بايد چنين باشند. در حالي كه واقعيت به گونه ديگري است و اين بانوي بزرگوار در آن شرايط كه مرد ديگري جز امامسجاد(ع) در كاروان نبود، آن خطبه تاثيرگذار را عليه حكومت يزيد ايراد كردند.
وي افزود: در حقيقت، در آن زمان فردي جز زينب(س) نميتوانست پيام شگرف واقعه كربلا را منتقل كند و الگوبرداري ناقص از واقعه كربلا و شخصيت حضرت زينب(س) را بايد با پژوهشهاي مبسوط در اين حوزه و تبيين اهداف بلند حادثه عاشورا اصلاح كرد.
نويسنده «چشم در چشم فرات» در پاسخ به اين پرسش كه چگونه ميتوان در پژوهشها ابعاد تربيتي آن بانوي بزرگوار را منتقل كرد، گفت: در روايات آمده است كه حضرت زهرا(س) هيچگاه به تنهايي از منزل خارج نميشدند و همواره با گروهي از زنان بنيهاشم در جامعه حاضر ميشدند تا كانون توجه قرار نگيرند. حضرت زينب(س) دستپرورده اين مادر است. بنابراين نميتوان گفت كه ايشان همواره با نامحرمان همانند آنچه در حادثه عاشورا به وقوع پيوست سخن ميگفت و بايد پژوهشگران در تحقيقات خود به تمام وجوه اجتماعي، فرهنگي و تربيتي ايشان توجه كنند.
وي با تاكيد بر اين كه تربيت حضرت زينب(س) براي حضور در جامعه و نقشي كه ايشان در جامعه زمان خود ايفا كردند، متاثر از رويه حضرت زهرا(س) بود، گفت: حمايت حضرت زهرا(س) از امام علي(ع) در ماجراي تاريخي سقيفيه، يكي از موضوعاتي بود كه بر تربيت ايشان تاثير مهمي داشت و همين امر باعث شد تا آن حضرت در واقعه عاشورا با ارايه آن خطبه مهم و تاثيرگذار به دفاع از امام زمان خود بپردازند كه اين موضوع بستري حقيقي بيداري اسلامي است. اين امر نشان ميدهد كه زنان مسلمان نبايد به هر قيمتي در جامعه حضور يابند و ضرورتها را در اين زمينه درك كنند.
نويسنده و پژوهشگر حوزه دين در پاسخ به اين سوال كه «حضرت زينب(س) در زمان خود با عنوان «عقيله بنيهاشم» يا «عقيلهالعرب» شناخته ميشدند و اين امر نشاندهنده حضور فرهنگي و اجتماعي ايشان در اجتماع است، چرا منابع اندكي به اين وجه از شخصيت ايشان اشاره دارد؟» گفت: زندگاني حضرت زينب سلامالله با سكوت تاريخي امامان همعصرش پيوند دارد. پس از شهادت امام حسن(ع) عدهاي گمان ميكردند كه سكوت، تنها وظيفه امام حسن(ع) بود و با شهادت ايشان خفقان دوران معاويه برچيده شد و به همين دليل شيعيان بسياري به رهبري «سليمانبن صُرَدِ خزاعي» براي دريافت تكليف به امام حسين(ع) نامهاي نوشتند و امام در پاسخ به اين پرسش به آنان امر كردند كه «در خانههاي خود بنشينند و سكوت اختيار كنند». اين امر نشان ميدهد كه در اين برهه زماني فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعي حضرت زينب(س)،با اينكه مانند مادر خود ميتوانستند به سوالها و مسألههاي زنان زمان خود پاسخ دهند و همواره جلساتي در اين زمينه داشتهاند، نتوانسته نمود گستردهاي در تاريخ بيابد. اين سكوت به خاطر اطاعت ايشان از ولي امر زمان خود بود.
وي شخصيت حضرت زينب(س) را شخصيتي كليدي و با اهميت در عصر كنوني توصيف كرد و گفت: اين شخصيت با توجه به موضوعات تازهاي مانند تحصيل و اشتغال و موضوع بيداري اسلامي كه در جهان اسلام در حال رخ دادن است ميتواند نقشي كاربردي و هدايتگرانهاي داشته باشد. تا كنون كتابهاي بسياري درباره مقام اين بانوي بزرگوار نوشته شده است اما پژوهشها در اين زمينه كافي نيست. پژوهشها بايد به سمتي حركت كند كه بازتوليد آن در جامعه ما تداعيكننده چهره واقعي يك بانوي مسلمان باشد.
هاديمنش در پاسخ به اين پرسش كه امروزه اشتغال و تحصيل براي زنان امري بديهي محسوب ميشود، آيا ميتوان در اين زمان از شخصيت و شيوه زندگاني آن حضرت الگوبرداري كرد و آن را در مكتوبات نشان داد؟ گفت: بديهي بودن اين تحصيل و اشتغال در هر شرايطي و به هر قيمتي نشاندهنده تربيت غيراسلامي جوانان است و پژوهشگران و محققان نبايد تنها به نقل سيره در اين زمينه بسنده كنند. تحقيقات بايد بهگونهاي باشد كه شرايط خاص حضور حضرت زينب(س) در ميان نامحرمان و اضطرار ايشان در اين شرايط براي زنان مسلمان تبيين شود.
نظر شما