به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، همایش یکروزه «بررسی مسایل جامعهشناسی هنر ایران»، عصر دیروز، یکشنبه، 31 اردیبهشت، ساعت 16 با برگزاری میزگرد «مسایل جامعهشناسی هنر ایران: مثلث مخاطب، اقتصاد و سیاستگذاری هنر» با حضور حسین پاینده، سارا شریعتی، محمدرضا آزادهفر، علیرضا قاسمخان و اعظم راودراد، در تالار شهناز خانه هنرمندان به پایان رسید.
در ابتدای این میزگرد اعظم راودراد که ریاست جلسه را به عهده داشت، ضمن ارايه گزارشی از نشستهای پیشین این همایش، به مقالهاش با موضوع این میزگرد اشاره کرد و گفت: نقشه هنری جوامع منبعث از سیاستگذاریهای فرهنگی و مجموعهای از بایدها و نبایدها است.
وی افزود: مباحث متفقالقول در جامعهشناسی هنر وجود ندارند و هر فردي بنا به دیدگاههای شخصی خود در این حوزه کار میکند.
در ادامه شریعتی به عنوان نخستین سخنران این میزگرد گفت: زمانیکه صحبت از سیاستگذاری فرهنگی میشود باید همراستا با آن در مباحث جامعهشناختی، نقش مقاومت را هم مطالعه کرد؛ مثلا ما امروزه در عرصه هنر با بسیاری از هنرهای زیرزمینی روبهرو هستیم.
وی افزود: هنر در همه جای دنیا نخبهگرا است و تاکید بسیار بر مخاطب مشروعیتی در میان هنرمندان ندارد و سیاست تعدد مراکز فرهنگی و هنری، سیاستی از پیش امتحان شده و شکست خورده است. در این راستا باید توجه کرد که تعدد مراکز هنری و فرهنگی تعدد مخاطبان را به همراه نخواهد داشت.
عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در ادامه با اشاره به لزوم سیاستگذاریها در عرصه فرهنگ گفت: نخستین نهادهایی که گرایش به هنر را در وجود انسان آشکار میکند، ابتدا خانواده و سپس مدرسه است، بنابراین در اولین سیاستگذاریها باید به نقش خانه و مدرسه بپردازیم.
شریعتی گفت: امروزه رابطه ما با آثار هنری با گذشته تفاوت دارد، چرا که امروزه ما دیگر برای کتاب خواندن به کتابخانه نمیرویم و یا اینکه اکثرا فیلمها را در خانه میبینیم تا در سینما! بنابراین امروزه بزرگترین رابطه و تاثیرپذیری از هنر در خانه اتفاق میافتد. در سیاستگذاریهای فرهنگی در ایران به این مقوله کاملا بیتوجهی ميشود.
در ادامه اين جلسه حسین پاینده گفت: در نظریههای هنری همیشه با رویکردهای کمّی مساله وجود داشته است. سیاستگذاری ایجابی در هنر بسیار خطرناک است و این مقوله برای کسانی که جامعهشناسی نخواندهاند، واکنش منفی ایجاد خواهد کرد.
وی افزود: جامعهشناسی هنر به دلیل آنکه مباحث را به بررسی شرایط مادی تقلیل میدهد، جایگاهی در کتابهای نظریهپردازی هنری و زیباییشناسی ندارد. در همین راستا باید گفت که برقرار کردن تناظر یک به یک مابین وضعيت زیستی و وضعيت خلق و آفرینش هنر، دیگر به بوته فراموشی سپرده شده است؛ چرا که امروز این نظریه غالب شده که هنر، توانایی مخالفت با گفتمان رایج در جامعه را دارد.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه با بيان اینکه هنر در ذات خود انسانی است، گفت: مقولات هنری و حتی بازگشت ژانرها از تحلیل گفتمان رایج بیشتر به دست میآیند تا تقليل مباحث به یک امر مادی؛ آنچنان که در جامعهشناسی هنر رخ میدهد. باید گفت که حتی تقسیمبندیهای رایج جوامع به جامعههای باز و بسته کارآیی چندانی نخواهد داشت.
این نویسنده و منتقد ادبی در ادامه با ارایه یک مثال از مخالفت جوامع باز با هنر آوانگارد و پیشرو گفت: در بسیاری از مواقع در جوامع باز هم به شیوههایی از هنر بیتوجهی شده و یا حتی آنرا به تمسخر گرفتهاند. به عنوان مثال تئاتر ابسورد و آثار بکت در زمانه خود هیچ حمایتکنندهای نداشتند و حتی در مواقعي مسخره ميشدند.
وی افزود: اگر شرایط جامعه منجر به هنر خاصی میشد ما نباید نظير هنرمنداني چون داریوش مهرجویی را در جوامع بیابیم که هر کدام از آثارش تفاوتهای بنیادیني با هم دارند. باید اشاره کنم که به جای جامعهشناسی، تحلیل گفتمانی الگوی مناسبتری برای درک هنر است.
در ادامه جلسه علیرضا قاسمخان کلام خود را با طرح این سوال که«آیا سینمای ایران» بازتاب دهنده شرایط اجتماعی جامعه امروز ایران است؟» آغاز کرد. او ضمن اشاره به ایننکته که عدهای با بازتاب وضعيت جامعه در اثر هنری موافقند و گروهي مخالف، گفت: زمانیکه وظیفهای برای اثر هنری قایل شويم باید به این نکته هم توجه کنیم که آیا اثر هنری توانایی و یا تحمل این امر را دارد یا خیر؟
محمدرضا آزادهفر در ادامه جلسه با اشاره به فضای سلبی جامعه در حوزه موسیقی گفت: امروزه تعداد خوانندهها بسیار بیش از نوازندهها است، چرا که جامعه به سمتی پیش رفته که خوانندهها بیشتر دیده میشوند تا نوازندهها.
وی افزود: ما توجهی چندانی به مقوله اقتصاد هنر که یکی از زیر مجموعههای این جلسه و به طور کل جامعهشناسی هنر است، نداشتهايم. باید اشاره کنم که مساله اقتصاد هنر، به ويژه موسیقی، بسیار استراتژیک است.
رییس دانشکده موسیقی دانشگاه هنر در ادامه گفت: موضوع استراتژیک بودن اقتصاد موسیقی با این مثال و مقایسه ساده آشکار میشود، میزان فروش محصولات موسیقی، البته فقط صفحهها و کاستها و نه فروش بلیت کنسرتها، بسیار بیشتر از صادرات نفت ایران است، با این تفاوت که صدا، تمام شدني نيست، اما نفت ایران روزی به اتمام خواهد رسید.
نویسنده کتاب «اقتصاد موسیقی» در ادامه گفت: تعدد مراکز فرهنگی و هنری در حوزه موسیقی این ویژگی مثبت را دارند که میتوانند جایگاهی برای دیده شدن نوازندهها باشند.
بخش پاياني این میزگرد به بحث پاینده به عنوان نماینده طیف زیباییشناسان و فیلسوفان هنر و شریعتی، به عنوان نماینده طیف جامعهشناسان هنر انجامید.
شریعتی گفت: در جامعهشناسی، هنر را ذاتی نمیدانند، اما هنرمندان پشت مباحث اساطیری زیباییشناسی پنهان میشوند و هنر خود را از جامعه جدا میبينند. به قول سیمون دوبوآر ما هیچگاه هنرمند به دنیا نمیآییم، بلکه هنرمند میشویم. به قول جامعهشناس معروف «بوردیو» هنر هیچگاه با جامعهشناسی سر سازگاری نخواهد داشت.
پاینده گفت: هنر در ذات خود پویاست و میتواند وارد یک گفتمان دیالکتیکی با جریانهای رایج زمان خود بشود. بنابراین نمیتوان هنر را به وضعيت مادی جامعه محدود کرد و یا صرفا به این مساله تقلیل داد، بنابراین جامعهشناسی امروز جایگاهی در کتابهای نظریهپردازی هنری و زیباییشناسی ندارد.
دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۵
نظر شما