پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۴:۱۸
درك عميق از مفاهيم ديني ادبيات داستاني اندك است

نشست «روايت‌هاي تاريخي و قصه‌هاي قرآني» چهارشنبه 20 ارديبهشت در سراي اصلي اهل قلم برگزار شد. در اين نشست كه با سخنراني حسين فتاحي، مصطفي رحماندوست و سيد‌علي محمد رفيعي همراه بود، راه‌هاي به‌كارگيري خيال‌پردازي در قصه‌هاي قرآني بررسي شدند. سيد‌علي‌محمد رفيعي، مشكل ادبيات داستاني حوزه دين را اندك بودن نويسندگاني دانست كه درك عميقي از حوزه دين دارند./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، به نقل از ستاد خبري سراي اهل قلم بيست و پنجمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران، سيد‌علي‌محمد رفيعي با بيان اين‌كه مشكل اساسي در اديان اين است كه دروغ‌پردازي نسل‌هاي گذشته و زودباوري آيندگان بوده است، گفت: نسل‌هاي آينده براي پذيرش دين راهي جز اطمينان به گذشتگان ندارند بنابراين قصه‌هاي ديني بايد بر پايه مجموعه‌اي از پژوهش‌ها استوار باشند. براي نوشتن داستان‌هاي ديني بايد حتي رنج سفر را هم پذيرفت تا اطلاعات درستي را به مخاطبان منتقل كرد. در واقع ساختن گفت‌و گو‌هاي ديني روند قصه، اين لوازم را مي‌طلبد.

وي افزود: بخش بزرگي از وجود انسان را عنصر تخيل تشكيل داده است. وجود انسان بدون تخيل معنا ندارد. تخيل از دنياي واقعي مايه مي‌گيرد و‌ آن را به شكل كاملا متفاوتي در ذهن مجسم مي‌كند. بنابراين اگر شخصي تصور درستي از دين داشته باشد، تخيل صحيحي از دين ابراز مي‌كند.

رفيعي در ادامه سخنانش به داستان حضرت يوسف (ع) اشاره كرد و گفت: برداشت‌هاي گوناگوني تاكنون از اين داستان قرآني شده است. همان‌طور‌ كه بسياري از فيلم‌ها و نمايشنامه‌هاي اروپايي اقتباسي از آثار بزرگ‌ ادبيات داستاني‌اند بدون آن‌كه به آن اشاره داشته‌ باشند. در اين زمينه «رمئو و ژوليت» هم بارها مورد اقتباس قرار گرفته است. لزومي ندارد كه تخيل واقعي باشد اما بايد دقت كرد كه مخاطبان در شناسايي واقعيت از خيال به اشتباه نيافتند.

رفيعي در بخش ديگر سخنان خود كار ادبي را برخاسته از درون و ذات هنرمند دانست و افزود: مشكل نويسندگان ما اين است كه مي‌خواهند در سطح بنويسند و كار عميق در نويسندگي نيازمند هضم آن پديده است. بنابر همين اصل است كه وقتي اثري از دكتر شريعني مي‌خوانيم يا زماني كه شعري از طاهره صفار زاده را مي‌خوانيم، احساس خوبي به ما دست مي‌دهد و معنويت را در وجود خود احساس مي‌كنيم. 

وي ادامه داد: مشكل ادبيات داستاني حوزه دين ما اين نيست كه نويسنده اي در اين حوزه نداريم. مشكل اينجاست كه نويسندگاني كه درك عميقي از حوزه دين داشته‌ باشند، اندكند.

مصطفي رحماندوست در سخنان خود گفت: دغدغه نويسندگاني كه مي‌خواهند در حوزه دين قلم بزنند اين است كه چگونه بر پايه متون ديني امروزي داستان بنويسند. داستان‌هايي كه هم امروزي باشند و هم خدشه‌اي به دين وارد نياورند.

رحماندوست افزود: در اين زمينه بايد تخيل را وارد داستان‌هاي حوزه دين كرد و به آن به شيوه‌هاي گوناگون پرداخت. قرآن زمينه تخيل را در داستان‌هاي قرآني باز مي‌گذارد. براي نمونه در داستان حضرت يوسف اشاره‌اي ‌به چهره حضرت يوسف نمي‌كند و تنها مي‌گويد: يوسف زيبا بود. بر اين اساس من در آفريقا چهره‌اي مطابق با احساس زيبايي‌شناسي آفريقايي از حضرت يوسف ديدم.

وي ادامه داد: در قرآن قصه‌اي وجود ندارد. چون هيچ داستاني از قرآن شروع نشده كه در امتداد همان شرح داستاني پايان يافته باشد. قصه‌هاي قراني درست از ميانه آغاز مي‌شوند و در واقع يك هسته اصلي‌اند كه ساير آيات حول آن مي‌گردند. از اين نكته، يك نويسنده اروپايي دريافته است كه انجيل مسيحيان تحريف شده است.

رحماندوست افزود: قرآن را حضرت علي(ع) بر اساس سير زماني در كنار هم چيده است. بر اين اساس ابتدا آدم و حوا بودند و سپس هابيل و قابيل آمده‌اند. بنابراين سير تاريخي مشخصي را نشان مي‌دهند. مطالعه قرآني كه بر اساس نزول آيات تاليف شده است مي‌تواند ذهنيت تازه‌اي را در نويسندگان ايجاد كند.

وي مطالعه تاريخ را براي راويان داستان با اهميت دانست و گفت: شهيد مطهري در داستان راستان به روايت تاريخي پرداخته است اما قصه‌پرداز نمي‌تواند بدون تخيل و تنها با تكيه بر مطالعه تاريخي، قصه‌پردازي كند. در قصه‌پردازي مي‌توان به بيان معصومان و كلام خداوند خدشه‌اي وارد نكرد و در سير داستان به خيال‌پردازي پرداخت و جريان قصه را به همان سمت كلام خداوند و معصومان هدايت كرد.

حسين فتاحي ديگر سخنران اين نشست، بر وجود تعليق در تمامي داستان‌هاي قرآني اشاره كرد و گفت: ما داستان مدرن را داستاني مي‌دانيم كه از ميانه يا پايان، آغاز شده باشد. در اين زمينه داستان‌هاي بسياري را مي‌توان در قرآن نام برد كه درست از ميانه يا پايان آغاز شده‌اند كه داستان حضرت يونس(ع) از آن جمله است.
 
وي در بخش ديگر سخنان خود به نظر تولستوي درباره داستان «حضرت يوسف» اشاره كرد و گفت: بر اساس نظر تولستوي توصيف قرآن از يوسف به گونه‌اي است كه هر قومي بر پايه شناخت خود از زيبايي، آن را متصور مي‌شود. بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت كه قرآن در پي جهاني شدن است و در بيان داستان‌ها گرفتار توصيف جزء نشده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها