به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست تخصصی رمانسهای شهسواری ايران، بعدازظهر دیروز يكشنبه، هفتم اسفند، از ساعت 14 تا 16 و با حضور دکتر حسن ذوالفقاری و دکتر اسماعیل بنیاردلان در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. در ابتدای این نشست دکتر حسن ذوالفقاری به معرفی قالبهای قدیمی ادبیات کهن در قصهگویی پرداخت و گفت: افسانه و اسطوره، حکایت، مثل و تمثیل از انواع قالبهای قصهگویی در ادبیات کهن ایرانی هستند و در این میان در حدود 80 درصد منابع مکتوب ایرانی را افسانهها تشکیل میدهند و به چند دسته از جمله افسانه تمثیلی، افسانه پریان و افسانه پهلوانی تقسیم میشوند.
وی افزود: قالبهای جدید قصهگویی داستانک، داستان کوتاه، داستانبلند، رمان، فیلمنامه و نمایشنامه هستند. رمانسها زیرساختهای رمانهای امروزی را تشکیل میدهد و آخرین نسل آن «دنکیشوت» است که برخی تاریخ رمان را از زمان خلق «دنکیشوت» میدانند. در ایران نیز «امیر ارسلاننامدار» را مرز میان رمان و رمانس میدانند و در واقع این کتاب در ایران آستانه ورود به رمان است.
ذوالفقاری سپس به تعریف رمانس پرداخت و گفت: در ابتدا رمانسها (حتی در اروپا) منظوم بودند و سپس به حالت منثور درآمدند که این تغییر به نثر در ایران بیشتر در زمان قاجار اتفاق افتاده است. ساختار روایی اکثر این رمانسها خطی است که البته در مواردی هم ساختار دایرهای یا روایت حلقوی هم مشاهده میشود. مضامین و درونمایهها نیز اعمال سلحشورانه و عشق اغراق آمیز است. این رمانسها بیشتر سرگرم کننده هستند و پایان خوشی دارند.
ذوالفقاری افزود: ارایه رمانسها در ابتدا به صورت نقل و نقالی بوده و سپس مکتوب شده است و همین نقلهای بسیار که توسط نقالان متفاوت و متعلق به فرهنگی خاص صورت میگرفت، باعث شد که از این داستانها روایتهای مختلفی به وجود آید. حجم رمانسها معمولا بلند است و اکثرا هم تمام نمیشوند و نکته مهم در این است که منشا این رمانسها ایرانی است و همه خاستگاه ایرانی دارند.
مصحح «رساله حسنودل» سپس به تفاوتهای رمانس و حماسه اشاره کرد و گفت: حماسهها به طور کل متونی جدی هستند درست برعکس رمانسها که اغلب سرگرم کنندهاند. همینطور اغراق در حماسه کاملا باورکردنی است اما در رمانس خیر. حماسه شرح و پردازش تاریخ ملی است اما حوادث رمانس ساخته و پرداخته ذهن نویسنده یا طراح آن است، بنابراین تعجبی نیست که قهرمان حماسه گاهی شکست میخورد اما قهرمان رمانس خیر، قهرمان رمانس همواره پیروز است چون سلیقه مخاطب اینگونه میخواهد، در همین راستا قهرمان حماسه یک قهرمان ملی است اما قهرمان رمانس قهرمانی محلی است.
ذوالفقاری در ادامه با اشاره به اعتقاد ملکالشعرای بهار بر اصل پهلوی واژه عیار که «اذیوار» بوده است به ذکر چند اصول عیاری و آیین جوانمردی پرداخت و چند نمونه از رمانسهای شهسواری ایرانی را معرفی کرد. او سپس به فایدههای مطالعه و بررسی رمانسها پرداخت و گفت: جنبههای مردمشناختی و جامعهشناختی رمانسها بسیار بالاست؛ به عنوان مثال به دلیل آنکه زبان این آثار غالبا ساده و روان و نزدیک به زبان عامه مردم است، میتواند به جهت شناخت زبان عامه مردم مورد بررسی قرار گیرد. من جنبههای مردم شناختی این رمانسها را از چند جهت میدانم؛ از منظر زبان و نثر گفتاری و عیاری، از منظر زندگی مردم، از منظر آداب و رسوم اجتماعی، از منظر خوراک و پوشاک، از منظر نظام اداری و اجتماعی، از منظر فرقهها و مذاهب مختلف و از منظرهای باورهای ملی و عیاری.
مصحح «وامق و عذرا» سپس به عناصر قصه در رمانسهای عیاری هم اشاره کرد و گفت: روابط علی و معلولی در رمانسها ضعیف است و کنشها نیز بسیار زیاد و متراکم. زاویه دید این گونه آثار معمولا سوم شخص است و گزارنده قصه در هرجایی که بخواهد زاویه دید را عوض میکند. ما در این رمانسها معمولا با شخصیت های ایستایی مواجه هستیم که پردازش نشده و فقط با یک و در نهایت دو صفت معرفی میشوند. درونمایه این آثار نیز اغلب دینی و اجتماعی است.
ذوالفقاری در انتها گفت: متاسفانه کار جدی بر روی رمانس ها انجام نشده است. ما باید که بتوانیم این آثار را به طور کامل و دقیق بررسی کنیم و همچنین نیاز جدی به بازنگری این آثار و ارایه آنها در قالبهای جدید است. میتوان این آثار را در قالب انیمیشن و بازی رایانهای ارایه کرد.
دکتر اسماعیل بنیاردلان در ادامه سخنان دکتر ذوالفقاری گفت: پژوهشهای صورت گرفته بر روی رمانسها و در کل ادبیات قدیم ایرانی بسیار کم و ناچیز است. برای درک مشکلات رماننویسی جدید در ایران باید روی آثار داستانی قدیم مطالعات جدی صورت بگیرد. در غرب یکی از منابع اصلی محققان برای فهمیدن اتفاقات یک دوره تاریخی، مطالعه رمانها است، اما شما اگر رمانهای ایرانی را بخوانید در زمینه تاریخی هیچ نمیفهمید چرا که رمانهای ایرانی انعکاس وقایع تاریخی واقعی نیست، بنابراین، سنخیتی با شناخت دورههای تاریخی نخواهند داشت.
وی افزود: پاسخ به این سوال که چرا رمانها در دوران جدید دچار مشکل شدهاند؟ و اینکه چرا در مباحث تکنیکی ما توانایی خلق رمان را نداشتیم بستگی به پژوهش بر روی ادبیات داستانی قدیم دارد. بنا بر اعتقاد عدهای ما برای خلق رمان طولانی «زبان» نداشتیم چرا که زبان ما توانایی بیان مسایل اجتماعی را ندارد (رمان حاجی بابای اصفهانی این زبان را هموار میکند) البته ادبیات قدیم ما تواناییهای بسیاری را بدست آورده بود. به عنوان مثال رماننویسی امروز مدعی است که باید هر پنج حس درگیر شود و توانایی بیان محسوسات باشد که متن «اردشیر بابکان» در قبل به اینها رسیده بود.
این استاد دانشگاه هنر در ادامه گفت: باید درک کنیم که ادبیات قدیم ما چه بود و امروزه به چه گرفتاریهایی رسیده است. به طور کل باور من بر این است که ادبیات ما وقتی به سرزمینهای دیگر نفوذ پیدا کرد برای ادبیات آن سرزمین بسیار راهگشا بود اما برای ادبیات امروز خود ما خیر؟ من به عنوان یک مساله بیان میکنم که چرا ما تاکنون به قصهپردازی در ایران و مسیر طی شده در این حوزه نپرداختهایم؟ نکته مهمتر در این است که چرا تاکنون توسط محققان ایرانی سهم و نقش ایران به عنوان فرهنگی که باعث شکلگیری داستان بوده، تبیین نشده است؟ باید به شما اعلام کنم که شکلگیری رمان در اروپا، پس از آشنایی اسپانیا با فرهنگ ایرانی بوده است چرا که «دنکیشوت» و به طور کل قهرمانان دورهگرد از فرهنگ ایرانی اقتباس شدهاند؟ در پایان باید اعلام کنم که برای غنای ادبیات معاصر ناچار به بررسی متون قدیمی هستیم و نیاز به مرکزی داریم تا پژوهشهای بنیادی را انجام دهد،یعنی گروههایی داشته باشد که تحقیقات طولانی در این حوزه انجام دهند.
نشست تخصصی رمانسهای شهسواری ايران، بعدازظهر دیروز يكشنبه، هفتم اسفند، از ساعت 14 الی 16 و با حضور دکتر حسن ذوالفقاری و دکتر اسماعیل بنیاردلان در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
دوشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۶:۱۹
نظر شما