چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
اندر معايب بي‌توجهي به توضيحات بيشتر!

هر خبري كه مي‌خوانيم شايد براي ما تنها يك «خبر» باشد اما چه بسا براي خبرنگار آن با خاطره‌اي توأم شود كه سال‌ها در ذهن و يادش باقي بماند؛ از اين رو شمار اين خاطرات برحسب سابقه و تجربه روزافزون است آن‌چنان كه مي‌توان گفت: خبرنگاري كه خاطره ندارد، خبرنگار نيست؛ حتي اگر خبرنگار حوزه كم حادثه‌اي مثل حوزه كتاب باشد. امروز ساره گودرزي خبرنگار حوزه چاپ و نشر خبرگزاري ايبنا از ميان انبوه اين خاطرات حرفه‌اي‌، يكي از شيرين‌ترين‌هايش را به مناسبت ايام نوروز انتخاب كرده تا به ما هديه كند.-

براي مدتي به دليل خبرنگاري در بخش دانش و فناوري، كتاب‌هاي علمي در حوزه‌هاي مختلف به دستم مي‌رسيد، كتاب‌هاي از جنس رايانه، علوم تغذيه، بهداشت عمومي، فني و مهندسي، شيلات تا پرندگان و حيوانات. موضوع كتاب‌هاي حيوانات را بيشتر دوست داشتم و دارم. كتاب‌هايي كه اطلاعات مفيد و ارزشمندي درباره حيوانات، خصوصا پرندگان مي‌دهند.

«حامي»، را اغلب دوستانم مي‌شناسند. يك «عروس هلندي» زيبا از خانواده طوطي‌ها كه سال‌هاي زيادي در خانواده‌مان زندگي مي‌كرد. روزي كتابي از سوي يكي از نويسندگان برايم ارسال شده بود، درباره پرندگان تزئيني ، طبيعتا اين اثر به كتاب مورد علاقه‌ام تبديل شد و تمام مباحث آن را طي يكي ـ دو روز به دقت مطالعه كردم. يكي از مطالب اين كتاب لزوم شستشوي پرندگان براي جلوگيري از ايجاد بيماري‌هاي پوستي بود، بعد چند شامپو هم به عنوان نمونه ذكر شده بود، مطالبي درباره نوع تغذيه، چگونگي رفتار و بيماري‌هاي مربوط به اين پرندگان هم در ديگر بخش‌هاي كتاب گنجانده شده بود.

همان روز تصميم گرفتم براي اين‌كه از شروع و شيوع بيماري‌ احتمالي «حامي» جلوگيري كنم، شامپوي مخصوص حيوانات بخرم، عصر همان روز اگر چه مادرم مخالفت مي‌كرد، ولي من با الگوبرداري از كتاب و توضيحات حاشيه و متن آن حيوان زبان‌بسته را به حمام بردم (پيش از آن او را هميشه با آب و بدون هيچ ماده شوينده‌اي استحمام مي‌كرديم).

مسووليت شستشو با خواهرم بود و من از روي كتاب برايش توضيح مي‌دادم كه بايد بال‌هاي پرنده را باز كند، زير كتف و حتي پاهاي او را به آرامي و با شامپو بشويد. اين كار در ثانيه‌هاي اول با مقاومت پرنده روبه‌رو شد، اما وقتي زير آب رفت، كمي آرام شد. حالا اين شامپوها بودند كه از روي پرهاي حامي نمي‌رفتند. هر چه بيشتر تلاش مي‌كرديم. شامپوي بيشتر روي پرهايش باقي مي‌ماند، تا اين‌كه بالاخره پس از 10 دقيقه وقتي پرنده بي‌حال گوشه قفس افتاد او را از حمام بيرون آورديم. سرش را به شدت تكان مي‌داد و به سختي نفس مي‌كشيد، گاهي هم تلوتلو مي‌خورد. كلي كتاب را گشتم تا علت اين موضوع را پيدا كنم ولي چيزي نيافتم.

پرنده محبوب ما در حال خوبي قرار نداشت و همه عصبي به من و كتابي كه در دستانم بود، خيره شده بودند. در يك لحظه، به ياد شماره نويسنده افتادم، با اين‌كه ساعت 9 شب بود، با او تماس گرفتم و مشكل را گفتم. دكتر خنديد و گفت: سركار خانم! در بخش پاياني كتاب (توضيحات بيشتر) آمده است كه ‌نبايد به بدن پرندگان زينتي زياد دست زد وگرنه تعادل خود را در ايستادن از دست مي‌دهند، عروس هلندي هم معمولا براي شستشو نيازي به شامپو ندارد و شستشو زماني ضرورت دارد كه دو پرنده در يك خانه نگهداري شود...

و مشكل اينجا بود كه من فكر مي‌كردم، «توضيحات بيشتر» بخشي است كه نيازي به مطالعه ندارد...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها