به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست فصلي انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران با عنوان «برنامهريزي استراتژيك در كتابخانههاي دانشگاهي و تخصصي ايران: تجربهها» عصر چهارشنبه 26 بهمن، با مشاركت انجمن مديريت اطلاعات، اتحاديه انجمنهاي دانشجويي كتابداري و اطلاع رساني ايران (ادكا)، مؤسسه خانه كتاب و سایت راهكار مديريت در سراي اهل قلم خانه كتاب برگزار شد.
در این نشست ابراهيم افشار، محمد ابويي اردكان، مجيد اميدوار و اسماعيل حبيبي به عنوان دبیر نشست حضور داشتند.
در این مراسم درباره برنامه ريزي استراتژيك در كتابخانه هاي دانشگاهي و تخصصی، تجربيات حاصله و تجزيه و تحليل آنها، ارایه راهكارهاي مناسب و كاربردي در تدوين و اجراي برنامه ريزي استراتژيك گفتوگو شد.
در ابتدا، ابویی اردکان درباره ضرورت برنامهریزی استراتژیک سخن گفت و افزود: ضرورت مدیریت استراتژیک هیچ گاه منسوخ نمی شود و برنامه ریزی استراتژیک می تواند به عنوان موتوری برای مدیریت استراتژیک محسوب شود.
وی افزود: برای کشوری مانند ایران که تجربه های مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک در آن کم است، این موضوع تجربه بسیار خوبی است. در دنیا چارچوب های جدید استراتژی استفاده می شوند و در ایران نیز این چارچوب ها مورد استفاده قرار مي گيرند و باید از قابلیت های برنامه ریزی استراتژیک استفاده کنیم.
در ادامه این نشست، افشار در پاسخ به این سوال که آیا کتابخانه های دانشگاهی میتوانند به عنوان یک سازمان، برنامه ریزی استراتژیک را تدوین و اجرا کنند؟ گفت: بر اساس تجربیات من بسیار دشوار است که یک مدیر کتابخانه دانشگاهی بتواند با توجه به ساختار و سیاستهای موجود در دانشگاه های ما به برنامهریزی استراتژیک دست بزند.
وی تصریح کرد: برنامه ریزی استراتژیک نیازمند استقلال عمل است ولی اکنون با توجه به جایگاه نازل کتابخانهها در دانشگاهها، به سختی می توان برنامهریزی استراتژیک را در آنها اجرایی کرد.
وی ادامه داد: هر چه جایگاه کتابخانه نزول پیدا کند، امکان برنامهریزی استراتژیک در آن کمتر می شود؛ به طور مثال کتابخانه مرکزی دانشگاه نسبت به کتابخانه های دانشکدهها امکان بیشتری برای برنامهریزی استراتژیک دارند.
این استاد کتابداری با اشاره به جایگاه مدیران کتابخانه ای، عنوان كرد: جایگاه مدیران مطلوب نیست و بودجه و امکانات مدیران کتابخانهها زیر نظر معاونت پژوهشی دانشگاه قرار دارد و باید با چند بخش دیگر برای کسب بودجه رقابت کند اما در دنیا رییس کتابخانههای دانشگاهی از لحاظ مقام سازمانی در ردیف دوم قرار دارند و مستقیم با رییس دانشگاه در ارتباط اند و آزادی عمل و امکانات مالی بیشتری در مقایسه با مدیران ما دارند.
امیدوار نیز اظهار کرد: تعریف استراتژیک محور را میتوان برای هر سازمان به کار برد اما باید جایی را که برای آن میخواهیم برنامهریزی استراتژیک کنیم در نظر بگیریم؛ چون هر محیطی برای این نوع برنامهریزی مناسب نیست به طور مثال برای دانشکدهای که تنها یک نیرو دارد، برنامهریزی استراتژیک نمیتوان داشت ولی می توان برای یک کتابخانه مرکزی این برنامه را تعریف کرد، بنابراین سطح کتابخانه باید مشخص شود.
وی اضافه کرد: البته اگر محیط ثبات لازم را برای برنامهریزی استراتژیک نداشته باشد نمیتوان از این برنامه برای آن استفاده کرد؛ در دنیا روسای دانشگاهها، عمر 15 ساله دارند بنابراین برنامهریزی استراتژیک برایشان معنا دارد اما در ایران مدیران و به پیروی از آن مدیران کتابخانهها به سرعت عوض میشوند و شاید برنامهریزی برای این محیط معنا نداشته باشد.
ابویی اردکان نیز ضمن تقسیمبندی کتابخانهها برای برنامهریزی استراتژیک عنوان کرد: کتابخانهها یا هویت مستقل دارند یا وابسته به سازمان دیگرند؛ از طرف دیگر کتابخانهها یا دولتی اند و ردیف بودجه می گیرند یا خصوصی اند. برنامه ریزی استراتژیک بسته به این تقسیم بندی تغییر می کند.
وی ادامه داد: در ایران اگر بخواهیم استراتژی محور شویم، باید مدیران استراتژیک فکر کنند که البته در این باره با چالش هایی مواجه ايم.
وی افزود: به طور مثال باید دید آیا کتابخانههای دانشگاهی استراتژی پژوهش محور را دنبال میکنند یا خیر؟ چون چند سالی بود که پژوهشها در ایران سامان داشتند ولی بعدها رها شدند، بنابراین اگر نقشه علمی ما در کشور مسجل شود به طور طبیعی کتابخانه ها نیز استراتژی محور می شوند .به اين ترتيب، برنامه ریزی استراتژی در کتابخانه منوط به برنامه ریزی استراتژی در بحث پژوهش است.
ابویی اردکان ادامه داد: از طرف دیگر کتابخانههای ما نمیتوانند استراتژی محور شوند چون عصاره این کار رقابت است و در کشور ما رقابت حتی در نظام اقتصادی هم چندان وجود ندارد، پس استراتژی خالص و مناسب نداریم.
وی تأکید کرد: اما باید بدانیم که استراتژی وجه دیگری دارد و باعث منظم شدن امور داخلی می شود و می توانیم روی این مورد تاکید کنیم و اگر کتابخانهای این برنامه را داشته باشد، میتواند به برنامهها، کارمندان و ... سازمان خود نظم دهد.
افشار با بیان این که کتابخانههای دانشگاهی فقط در حدی می توانند استراتژیک بیاندیشند و عمل کنند که منابع و امکانات داشته باشند، گفت: اما اکنون با توجه به جایگاه فرودست کتابخانهها این امکان وجود ندارد.
وی اظهار کرد: متاسفانه دانشگاههای ما ساختار پر تناقضی دارند و خیلی نمی توان اینگونه برنامهها را در آن عملی کرد.
امیدوار در بخش دیگری از این نشست درباره اینکه چگونه میتوان برنامه استراتژیک تدوین کرد، گفت: استفاده از مشاور نخستين قدم در تدوین برنامه استراتژیک است و اگر با هر کاری تخصصی برخورد کنیم، موفقتر می شویم.
وی افزود: همچنین شرکت در دورههایی که برنامهریزی استراتژیک را آموزش میدهند، میتواند به عنوان راه دیگری برای تدوین این برنامه به شمار آید.
وی تاکید کرد: اگر بخواهیم رویکرد استراتژیک را در سازمانی وارد کنیم لازمه آن برنامهریزی استراتژی است و باید با روشی نظام مند این استراتژی را به افراد یاد بدهیم. در قدمهای اول نیاز مشاور احساس میشود اما بعدها خود افراد میتوانند این مسیر را دنبال کنند.
امیدوار با اشاره به این که اگر کتابخانه بزرگ باشد، درگیر کردن افراد در مرحله تدوین استراتژیک مناسب نیست، گفت: البته برخی معتقدند این میتواند روش مدیریت مشارکتی به شمار آید ولی در این مدل دچار مشکلات زیادی میشویم و باید در بازه کوچکتر برنامه استراتژیک تدوین شود و بعد از آن در اجرا سراغ افراد برویم.
افشار نیز یکی دیگر از موانع برنامهریزی استراتژیک در کتابخانههای دانشگاهی را مطرح کرد و افزود: گاهی مدیران مافوق در کتابخانههای دانشگاهی حتی پس از تدوین برنامهریزی استراتژیک به آن عمل نمیکنند و این همواره یکی از چالشهای برنامهریزی استراتژیک در دانشگاه هاست.
پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۲:۲۴
نظر شما