حجتالاسلام حيدري ابهري، نویسنده و پژوهشگر دینی در حوزه ادبیات و تاریخ اسلام، در گفتوگو با خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، اقتباس از تاريخ اسلام در حوزه ادبيات داستاني را امري لازم در راستاي انتقال ميراث ديني به نسلهاي آينده دانست و اظهار كرد: ما نميتوانيم نسبت به انتقال تاريخ اسلام به نسل امروز و نسلهای بعدی بيتفاوت باشيم. وظيفه ماست كه افراد را با اين فضا آشنا كنيم و در این راستا بايد صادقانهترين روايت از تاريخ را برگزینیم.
حیدری ادامه داد: براي بيان تاريخ به صورت جذاب و اديبانه، نيازمند فريب دادن مخاطب نيستيم و لازم نيست تاريخ را تحريف كنيم، بلكه در يك اقتباس تاريخي بايد علاوه بر اينكه ويژگيهاي ادبي كار حفظ ميشود، بيان تاريخي نيز به گونهاي باشد كه تحريف و دستكاري تاريخ خوانده نشود.
وي در پاسخ به سوالي مبني بر «چگونگي استفاده از ويژگيهاي داستاننويسي در عين روايت صحيح تاريخ در اقتباس از تاريخ دين» گفت: در اين راستا ميتوانيم به صورتي فضاسازي كنيم كه با تاريخ در تعارض نباشيم و در عين حال بيان خشک تاريخي نيز نداشته باشيم. به عنوان مثال «سيدمهدي شجاعي» در آثار خود، با اينكه از فضاهاي احساسي استفاده ميكند، اما چيزي بر خلاف تاريخ نيز نميگويد و با توجه به تطور زياد در تاريخ، چنان قلم ميزند كه هم احساس خواننده را درگير ميكند و هم ايراد تاريخي به او وارد نيست.
اين نويسنده افزود: برخي نويسندگان از آنجا كه در اطلاعات و بيان تاريخي خود ضعف دارند، گمان ميكنند با لفاظي و اطناب ميتوانند به كلام خود رونق دهند، در حاليكه ميتوان با ظرافت در ارتباط دادن وقايع تاريخي و نتيجهگيريهاي ظريف و دقيق، هم مخاطب را تحت تاثير قرار داد و هم صحت تاريخي را رعايت كرد.
وي در توضيح منظور خود از به كارگيري ظرافت در بيان تاريخ اسلام گفت: نويسندگاني كه ميخواهند اقتباس تاريخي انجام دهند، بايد زحمت مطالعه جدي در تاريخ را به خود بدهند. به عنوان مثال گريه پيامبر اسلام(ص) بر مزار مادر خود در سن بالاي 50 سالگي، براي اديب مورخ معناي ديگري دارد، زيرا او آگاه است كه پيامبر در سنين خردسالي مادر خويش را از دست داده بود و بنابراين اين گريه، نشان از عاطفه بالاي پيامبر اسلام(ص) دارد، بنابراين اگر اديب، مورخ نيز باشد، با كنار هم قرار دادن دو يا چند حادثه تاريخي، معناي جديدي را كشف خواهد كرد، اما متاسفانه ما چندان در شخصيتها و وقايع پيرامون آنان دقيق نميشويم.
وي با تاكيد بر لزوم كنار هم قرار دادن ظرافتها، كشف معناي نهفته در روايات و داستانهاي تاريخ اسلام و درک ارتباط پنهان ميان وقايع در اقتباس تاريخي گفت: وقتي اين ظرافتها كنار هم قرار ميگيرند، اثر متفاوتي ايجاد ميشود. براي بيان دقيق حوادث تاريخي بايد حواشي ماجراها و بسترهاي يك واقعه تاريخي را مطالعه كرد، نكات آنها را به درستي دريافته و معنا كرد و آنگاه مطلب را به طرز صحيح براي خواننده بيان كرد.
اين نويسنده ادامه داد: گاه چون نويسنده با تاريخ آشنا نيست و بسترهاي وقوع برخي رويدادهاي تاريخي را نميداند، متن و اثر ارايه شده از سوي او به خوانندگان، تاثير و بازخورد لازم را ندارد درحالي كه گاهي استفاده از حتي يك جمله كوتاه كه نويسنده، در اثر مطالعات تاريخي خود به آن رسيده است، معناي متن را تغيير ميدهد. اينگونه استفاده از مطالعات تاريخي، كه در حكم چاشني اثرند، شايد در حجم كار چندان به چشم نيايد، اما هم مخاطب را از نظر ادبي توجيه ميكند و هم با تاريخ مغايرت ندارد.
وي در پاسخ به سوالي درباره امكان استفاده از ژانرهاي مختلف، از جمله طنز، در اقتباس ادبي از تاريخ اسلام گفت: لازم نيست كه ابتدا ژانر را انتخاب كنيم و بعد وارد نگارش اثر شويم، بلكه بايد قالب هر اقتباس ادبي را در خود اثر بيابيم، به عنوان مثال ممكن است در يك داستان خانوادگي، برداشتي از تاريخ اسلام را مطرح كنيم یا ميتوان از طنز موجود در برخي داستانهاي تاريخ اسلام در اقتباس استفاده كرد، اما استفاده از اين لطايف بايد به گونهاي صورت بگيرد كه اطلاعات خوبي به مخاطب انتقال دهد.
حيدري در ادامه با بيان اينكه «مشكل ما اين است كه چون چنين ژانرها و فضاهايي را تجربه نميكنيم، درباره آنها به راهكار نيز نميرسيم» اظهار كرد: به خاطر غريب بودن چنين فضاهايي، نويسندگان از ورود به اين فضاها در عرصه اقتباس هراس دارند، در حالي كه وقتي با اثري مواجه ميشوند كه در عين حال كه مرزها را رعايت كرده نوآوريهايي نيز داشته، متوجه ميشوند كه در عرصه اقتباس ديني هم ميتوان خلاقيت داشت.
وي با اشاره به تجربههاي موفق غرب در اقتباس از تاريخ دين در فضاهاي داستاني ادامه داد: آنان راهكارهاي نويني را در فضاهاي اقتباسي آزمايش كرده و در اين راستا قالبهاي مختلفي را تجربه كرده و به همفكري و بحث و گفتوگو گذاشتهاند تا به نتيجه مطلوب رسيدهاند، اما نويسندگان ما باوجود ظرفيتهاي موجود در تاريخ و ادبيات خود، وارد اين فضاها نميشوند و همواره به سراغ قالبهاي در دسترس و آسان يعني قالبهاي شناخته شده ميروند و ناشران نيز از اين كتابها بيشتر حمايت ميكنند.
اين پژوهشگر ديني در پاسخ به سوال «در ورود به اين فضاهاي نو در يك اقتباس ادبي از تاريخ اسلام، چگونه بايد با محدوديتهاي ديني كنار آمد؟» گفت: ورود به اين فضاها نيازمند تمركز و سرمايهگذاري فكري است و در اين عرصه با در نظر گرفتن معيارها ميتوان نوآوري كرد. همانطور كه آيتالله جوادي نيز ميگويد «هنر را بايد عوام بفهمند و خواص بپسندند»، يعني در كارهاي هنري دو معيار داريم، نخست اينكه نو و تازه باشند و دوم اينكه از نظر بيان تاريخي صحت و واقعيت را در نظر داشته باشند. اين امور از ظرايفي است كه نويسندگان ما تا به صورت عملي وارد تجربه آنها نشوند، درباره آنها به نتيجه نخواهند رسيد.
وي در بيان ارزيابي خود از ادبيات اقتباسي از تاريخ اسلام در ایران گفت: تا زمانيكه نويسندگان و اقتباسكنندگان از تاريخ اسلام به صورت جدي وارد حوزه مسايل تاريخي نشوند و در اين مساله تتبع و تطور نداشته باشند، در اين باره به جايي نميرسند، البته هرآنچه نويسندگان ما تاكنون با رويكرد تاريخي در حوزه اسلام نوشتهاند قابل تقدير است، زيرا از اديب، كه نخستين دلبستگي او به ادبيات است، بيش از اين انتظاري نميرود و همين توليدات اندک را نيز بايد ارج نهاد، اما مطلوب آن است كه نويسندگاني که علاقه جدی به فضاهاي تاريخ اسلام دارند، كشفهاي جدیدي در اين حوزه انجام داده و با علاقه و جديت بیشتر، آثار ممتاز دینی ارایه كنند. در اين راستا بايد فضاهاي تازه را تجربه كنيم و نبايد منتظر بمانيم تا راهكارهاي آماده را جلوي پاي ما بگذارند.
اين نويسنده ادامه داد: البته استفاده از مشاوره ديني در اقتباس نيز به نويسنده كمک خواهد كرد و در حال حاضر نیز برخی از مشاوره مذهبی (تاریخی) در آثار خود استفاده میکنند، اما امروزه مطلوبتر آن است كه اديبي داشته باشيم كه به طور تخصصي در حوزه تاریخ کار کند، زيرا این تخصصگرایی از مونتاژ نظرات ديگران بهتر است. منظور از اين تخصصگرايي آن است كه شخص اقتباسکننده بتواند با مفسر (تاريخدان) ارتباط برقرار کند و سخن او را بفهمد. اگر نویسندگان ما بتوانند در رشتههای خاصی (از جمله تاريخ اسلام) متمرکز شوند و در این فضاها اثر خلق کنند، آثار خوبی ارایه خواهند داد.
وي در پاسخ به سوالي مبني بر «چگونگي جلوگيري از ايجاد بازخوردهاي اختلافي، مثلا ميان شيعه و اهل سنت، پس از توليد يك اثر اقتباسي از تاريخ اسلام» گفت: در بحث حفظ وحدت ميان اهل سنت وشيعه، نميتوان از هر اثري انتظار داشت كه اين اتحاد را در نظر داشته باشد. در اين راستا باید توليداتي در راستاي حفظ وحدت میان اهل سنت و شیعه داشته باشیم؛ يعني آثاري که مورد توافق هر دو گروه باشد، مانند فیلم «محمد رسولالله» كه روایتی از تاریخ اسلام را برگزیده بود كه مورد تايید همه (شيعه و اهل سنت) است.
حيدري افزود: از سوي ديگر بايد آثاری ويژه مخاطب شیعه توليد كرد، البته این آثار نیز نباید از نظر اهل سنت وهنآلود باشد، بلكه بايد بر اساس مستندات خوب و محكم و با نگاهي عادلانه توليد شده باشند. در نگارش اثري ويژه مخاطب شيعه، احترام اهل تسنن بايد محفوظ بماند و شايسته نيست ادبیات توهینآمیز بر اثر حاکم باشد.
سهشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۸
نظر شما