مصطفي خرامان در نشست نقد كتاب «دستهاي رنگي» دربارهي انگيزهاش از نوشتن اين كتاب گفت: وقتي انقلاب شد جواني 24 ساله بودم و علاقهي زيادي به حضور در ماجراهاي انقلاب داشتم. اين كتاب هم گزيدهاي از خاطرات من در دورهي انقلاب است كه آنها را به صورت داستان نوشتهام.
نقد و بررسي كتاب «دستهاي رنگي» نوشتهي «مصطفي خرامان» عنوان برنامهاي بود كه صبح روز سهشنبه با حضور نويسندهي اين اثر، «جعفر توزندهجاني»، نويسندهي كودك و نوجوان و تعدادي از مخاطبان نوجوان اين كتاب برگزار شد.
در ابتداي اين نشست خرامان دربارهي سابقهي فعاليتش در ادبيات كودك و نوجوان توضيح داد: «من نوشتن را از سال 1356 با نمايشنامهنويسي آغاز كردم و بعدها به سمت داستاننويسي رفتم. بيشتر آثارم نيز در حوزهي كودك و نوجوان است.»
نويسنده «شبگرد ناشي» دربارهي انگيزهاش از نگارش داستانهايي با موضوع انقلاب گفت: «وقتي انقلاب شد 24 ساله بودم و علاقهي زيادي به حضور در ماجراهاي انقلاب داشتم. اين كتاب هم گزيدهاي از خاطرات من در دورهي انقلاب است كه آنها را به صورت داستان نوشتهام.»
در بخش دوم اين نشست، خرامان يكي از داستانهاي كتاب «دستهاي رنگي» با نام «دروازهي تمدن» را براي مخاطبانش قرايت كرد و در بخش بعدي به پرسشهاي آنان دربارهي اين اثر و فعاليتش در عرصهي ادبيات كودك و نوجوان پاسخ گفت.
خرامان در پاسخ به يكي از نوجوانان كه از دليل حضور مردم در راهپيماييها با وجود احتمال كشته شدن ميپرسيد، جواب داد: «آن موقع مردم ميدانستند كه با انقلاب مشكلاتشان حل ميشود و به همين دليل با وجود آنكه ميدانستند ممكن است در اثر تيراندازي زخمي يا كشته شوند اما در تظاهرات شركت ميكردند. آنها معتقد بودند آزادي و زندگي بهتر، ارزش كشته شدن را دارد.»
نويسندهي «فرشتهها از كجا ميآيند» افزود: «كسي كه در چنين راهي كشته ميشود ممكن است شخصاً سودي از كارش نبرد اما خودش را فدا ميكند تا ديگران زندگي بهتري داشته باشند؛ كاري كه شهداي جنگ تحميلي نيز انجام دادند.»
خرامان با اشاره به داستان فيلم «خانهي دوست كجاست» خطاب به نوجوانان گفت: «بسياري از نوجوانان هم مانند قهرمان اين فيلم ميخواهند برتر از آدمهاي معمولي اطرافشان باشند و به همين دليل هواي دوستانشان را دارند و سعي ميكنند براي جامعه كار مثبتي انجام دهند.»
اين نويسنده ادامه داد: «يك روز عدهاي فكر كردند با انقلاب يا دفاع مقدس ميتوانند براي كشورشان كاري انجام دهند و به ميدان آمدند حالا هم ما بايد ببينيم چه كاري ميتوانيم براي جامعهمان انجام دهيم.»
نويسندهي داستان كوتاه «دروازهي تمدن» دربارهي اهداف خود از نوشتن اين داستان توضيح داد: «من در اين داستان به دنبال اين بودم كه معناي «تمدن» را بشكافم و نشان بدهم كه انقلاب به اين دليل پيروز شد كه افرادي مثل سركار و سربازان و نيورهاي نظامي نيز با آن موافق بودند.»
او دربارهي دليل تمايل نيروهاي نظامي به حمايت از انقلاب توضيح داد: «آنها هم از وضع ناراضي بودند و با اين كار نارضايتيشان را نشان ميدادند.»
خرامان يكي ديگر از آثار خود در حوزهي ادبيات انقلاب را اينگونه معرفي كرد: «يكي از كتابهاي من دربارهي زندگي شهيد كاظمي، سردار جنگ است. من در بخش ابتدايي اين كتاب به وقايع انقلاب پرداختهام و بخش عمدهاي از آن را بر اساس خاطراتم از فعاليتهاي انقلابي در مسجد و محله نوشتهام.»
نويسندهي «دختران عليه دختران» دربارهي دليل انتخاب دختران نوجوان به عنوان قهرمان داستانهايش توضيح داد: «من دو فرزند دختر دارم و شايد يكي از دلايل اين موضوع همين باشد. دليل ديگرم اين است كه فكر ميكنم جامعه نسبت به دختران چندان منصفانه رفتار نميكند و حداقل كاري كه من ميتوانم براي دختران انجام دهم اين است كه دربارهي آنها بنويسم.»
خرامان به نوجوانان علاقهمند به نويسندگي توصيه كرد: «تا جايي كه ميتوانيد كتاب بخوانيد و به اطرافتان دقت كنيد.»
نشستهاي نقد كتاب با عنوان «دوستي با يك نويسنده» هر ماه در فرهنگسراي فردوس برگزار ميشود.
نظر شما