دوشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۷
انسان بر پايه راستي مي‌تواند بهتر زندگي كند

دكتر اردشير خورشيديان، نويسنده كتاب «بُن پايه‌هاي شناخت» كه با درون‌ مايه‌‌اي از قدرت انديشيدن و نقش آن در سازندگي شخصيت انسان‌ها به چاپ رسيده است، گفت: من در اين كتاب از هيچ انديشه‌اي طرفداري نکرده‌ام بلكه تنها انديشه‌ها را معرفي و تقسيم‌بندي کرده‌ام زيرا انسان‌ها مي‌توانند بهتر از آن چه هستند بر پايه راستي زندگي كنند.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، نشست تخصصی موسسه فرهنگی هنری جمشيد جاماسيان به معرفي كتاب «بن‌ پايه‌هاي شناخت» اختصاص داشت که با سخنرانی دكتر اردشير خورشيديان، پژوهشگر فرهنگ و تاريخ ايران باستان عصر يکشنبه (18 دی) برگزار شد.

خورشيديان در كتاب «بن پايه‌هاي شناخت» كوشش كرده ‌است كه سنجه‌هاي تازه و بسياري را براي «شناخت» كه زمينه‌‌ «ارزش‌گذاري» و «گزينش» هر باوري را در زندگي فردي و اجتماعي استبه خوانندگان پيشنهاد دهد.

نويسنده در ابتداي نشست انديشه‌ها را به سه دسته تقسيم‌بندي کرد و گفت: انديشه‌هاي واقعي، انديشه‌هاي فرا واقعي، انديشه‌هاي فرو واقعي، سه انديشه‌اي را شامل مي‌شود كه در اين كتاب به آن پرداخته شده است. کارهاي علمي را بر اساس انديشه‌هاي واقعي انجام مي‌دهيم اما براي تعالي پيدا کردن، انديشه‌هاي فرا واقعي را به کار مي‌گيريم و بدين گونه از خود انساني فرهيخته و فرزانه مي‌سازيم.

وي افزود: ما انسانيم و مي‌توانيم بهتر از آن چه هستيم، باشيم. انسان مي‌تواند راه راستي را در پيش بگيرد و جلو برود. اين کافي نيست که بدي نکنيم بلکه بايد انديشه‌هاي فرا واقعي را به کار بگيريم تا در جهت بهتر شدن قدم برداريم اما مي‌بايد انديشه‌هاي فرو واقعي را به کنار نهاد چون انسان را به فرومايگي مي‌کِشد.

قدرت انسان در انديشه‌ورزي اوست
نويسنده «نگاهي نو به تخت جمشيد» در ادامه سخنانش به بخش بعدي كتاب كه «قدرت انسان در انديشه‌ورزي» نام دارد اشاره كرد و گفت: بي ترديد قدرت انسان در انديشه‌ورزي اوست. اين بزرگترين توانايي است که تنها به انسان بخشيده شده است. ما تنها موجوداتي هستيم که مي‌توانيم به قوانين حاکم بر طبيعت پي ببريم. 

خورشيديان توضيح داد: تنها هوش ارثي کافي نيست؛ بايد هوشي را به دست آورد که به ما کمک مي‌کند تا درون خود را سازماندهي و مديريت کنيم و بدين گونه در برابر عمل‌ها، عکس‌العمل‌هاي مناسب نشان بدهيم. چنين هوشي مهمتر از هوش ارثي است. بسياري از افراد هستند که هوش ارثي دارند، اما در زندگي شکست خورده‌اند و شهامت ريسک کردن ندارند.

وي افزود: اين را نيز بايد دانست که انسان مي‌تواند در صورت نياز واقعيت را تغيير دهد، اما حقيقت تغيير ناپذير است. بسياري از ما بر اساس توهمات زندگي مي‌کنيم. براي رهايي از چنين وضعيتي بايد به شناخت رسيد. براي همين است که در پژوهش، مهمترين کار، شناخت است. تا مرحله شناخت را طي نکنيم، نمي‌توانيم به ارزشگذاري و انتخاب دست بزنيم.

خرد بايد مجهز به دانش باشد
خورشيديان به بخش بعدي كتاب كه «خرد مجهز به دانش» نام دارد پرداخت و گفت: در هنگام شناخت بايد خرد خود را به کار بگيريم؛ آن هم خردي که مجهز به دانش باشد. خرد تنها، همانند دست و پا و چشم است. هنگامي دست مي‌تواند بخشنده باشد و از ديگران دستگيري کند که آموزش ديده باشد. خرد نيز بايد مجهز به دانش باشد. اين نيز گفتني است که در هنگام شناخت نبايد تعصب داشت بلكه تنها و تنها بايد در صدد شناخت حقيقت بود. يک پژوهنده توجيه نمي‌کند بلکه دنبال حقيقت است و هر آن چه حقيقت باشد، مي‌پذيرد. به هر روي، شناخت نخستين پايه هر پژوهش است.

باورهاي ما سرچشمه از كتاب‌هاي آسماني است
وي افزود: يک گونه از باورهاي ما سرچشمه گرفته از علم لدُني است و از کتاب‌هاي آسماني به دست مي‌آيد. گونه‌اي ديگر از باورها، حاصل عقايد تجربي‌اند. تجربه نيز به دو دسته علوم پايه و علوم کاربردي بخش‌بندي مي‌شوند. علوم پايه ثابت‌اند. علت پديد آمدن آن‌ها نيز بدان سبب است که قوانين طبيعت همواره يکسان‌اند و تغيير نمي‌کنند. اين چنين قانوني بسيار دقيق است و ذره‌اي در آن تخطي وجود ندارد. انسان مي‌تواند چنين قانوني را بشناسد. از سوي ديگر قانون طبيعت جهان شمول است.

خورشيديان ادامه داد: اين را هم بايد در نظر گرفت که آن چه مهم است، فرهنگ انسان‌نگر است. چون چنين فرهنگي به دنبال انسان‌هاي کُنش‌ساز است و انديشه‌هاي تنويري را پرورش مي‌دهد. ما سه گونه انديشه داريم: تنويري، تخديري، تحميلي. انديشه‌هاي تنويري، روشن کننده هستند. انديشه‌هاي تخديري هم دشواري‌ها را آسان مي‌سازند اما انديشه‌هاي تحميلي ناداني گستر خواهند بود.

كاربرد دقيق واژگان و فهم معناي آن‌ها
وي به بخش بعدي كتاب كه «كاربرد دقيق واژگان» نام دارد اشاره كرد و گفت: چون جهان ما جهان دقت و باريک‌بيني است، پس بايد واژه‌ها را هم دقيق به کار برد. هنگامي مي‌توانيم به شيوه يک متخصص سخن بگوييم که در کاربرد دقيق واژگان و فهم معناي آن‌ها بکوشيم. براي نمونه مي‌توان به دو واژه «فکر» و «انديشه» اشاره کرد که هرچند به نظر يکي مي‌آيند، اما از هم جدا هستند.

وي افزود: آن چه در مغز ما مي‌گذرد، فکر است. اما آن چه از فکر حاصل مي‌شود و ابداع و اختراع مي‌کند، انديشه ناميده مي‌شود. انديشه همواره در حال ساختن و ابداع کردن است. در حالي که فکر همان فکر است. «باور» و «عقيده» هم با هم تفاوت دارند. عقيده آن چيزي است که اگر چه به آن اعتقاد داريم، اما ممکن است به آن عمل نکنيم اما هنگامي که باورمند شديم، به آن عمل نيز خواهيم کرد. 

خورشيديان در پايان سخنانش گفت: اميدوارم كه همگي ما پس از مطالعه‌ اين كتاب بتوانيم با خرد مجهز شده به دانش كافي، بر پايه معيارهاي استاندارد شده، به داوري نشينيم و راه درست و نيك را در هر زمينه‌اي، به درستي بيابيم و آن را برگزينيم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها