به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، «جنگ نرم و آسيبهاي رواني و اجتماعي» عصر ديروز (چهارشنبه 14 دي) در سراي اهل قلم برگزار شد. دكتر محمدباقر حبي، مدرس روانشناسي دانشگاه امام حسين(ع) و نويسنده و پژوهشگر حوزه روانشناسي جنگ نرم، سخنران اين نشست بود. مهرناز مهاجري نيز دبيري نشست را بر عهده داشت.
حبي در ابتداي سخنانش گفت: «جنگ نرم» اصطلاحي است كه در ايران به كار برده ميشود. اين پديده در غرب با عنوان «قدرت نرم» نام برده ميشود. جوزف ناي در گتاب «قدرت نرم» از آن نام ميبرد. او در اين كتاب به اضمحلال غرب اشاره ميكند، زيرا معتقد است زمان استفاده از جنگ سخت به پايان رسيد و دنيا به سمتي پيش ميرود كه غربيان نميتوانند مانند گذشته نقش ابرقدرت را بازي كنند. به همين دليل نظريهپردازان غربي مولفه قدرت نرم را براي ادامه سيطره غرب بر جهان پيشنهاد كردند.
رييس «انجمن علمي روانشناسي نظامي ايران» ادامه داد: در قدرت نرم از مولفههاي متفاوت با جنگ سخت استفاده ميشود، در حالي كه همان نتايج به دست ميآيند. زيبايي، خيرخواهي و شكوه به عنوان مباني اصلي قدرت نرم محسوب ميشوند. اين مباني در هنر، علوم مختلف سياسي و اقتصادي و همچنين تمامي ابزارهاي موجود در جامعه هدف براي تغيير ارزشها، انديشه و كارآيي آن جامعه به كار گرفته ميشوند. قدرت نرم، استفاده از ابزارهاي روانشناختي، رسانهها و شبكههاي اجتماعي براي تسليم كردن گروه هدف است.
حبي، به نمونههايي از اعمال قدرت نرم در كشورهاي اطراف ايران اشاره كرد و گفت: انقلابهاي «گل رز» در گرجستان، «نارنجي» در اوكراين، «لالهاي» در قرقيزستان و همچنين انقلاب «كاج» در لبنان از جمله نمونههاي اعمال قدرت نرم در برخي كشورهايند كه برخي از آنها نيز با موفقيت روبهرو شدند.
وي وجود برخي آسيبها و خلأها در كشورهاي هدف را مبناي اعمال قدرت نرم دانست و گفت: اين آسيبها زمينه را براي عملياتي شدن جنگ نرم فراهم ميكنند. در چنين شرايطي، عاملان قدرت نرم توانايي خود را در شكلدهي ترجيحات ديگران و تسليم افراد از طريق قدرت جذب به كار ميگيرند.
اين نويسنده و مدرس دانشگاه به برخي از آسيبهاي اجتماعي زمينهساز جنگ نرم اشاره كرد و گفت: فقر و بيكاري، جرم و جنايت، كمرنگ شدن مسايل معنوي و ارزشي، بيبند و باري و ابتذال، بيهويتي، كاهش ازدواج، افزايش طلاق، تضعيف نهاد خانواده، رواج عرفانهاي كاذب، مشاغل غيررسمي و شركتهاي هرمي، ضعف فرهنگ مطالعه و كتابخواني، مصرفگرايي، مشكلات روحي و رواني، تنزل منزلت و جايگاه نسل گذشته و همچنين سستي و تنبلي نسل جوان از جمله آسيبهاي اجتماعي زمينهساز جنگ نرمند.
وي درباره ضعفهاي فرهنگي ايران كه ميتوانند زمينهساز باشند گفت: ضعف نشر كتاب، مشكلات حوزه هنر و همچنين توليد، توزيع و مصرف اطلاعات از جمه اين ضعفهايند. امكانات توليد اطلاعات در كشورمان وجود دارند، اما اطلاعات توليد شده به دست مخاطب نميرسد. براي مثال همين سراي اهل قلم يكي از مراكزي است كه امكانات توليد اطلاعات در آن موجود است اما همانگونه كه شاهديم، مخاطب چنداني در اين مركز به چشم نميخورد. از ابزارهايمان به درستي استفاده نميكنيم به همين دليل است كه مخاطبان جامعه ما به منابع اطلاعاتي نامناسب مراجعه ميكنند.
سپس مهاجري، دبير نشست سوالي مطرح كرد مبني بر اين كه «با توجه به دچار بودن جامعه ايران به برخي از آسيبهاي زمينهساز جنگ نرم، ايران بر اساس چه مولفههايي تاكنون موفق به دفاع از خود شده است». حبي در پاسخ گفت: عرصه جنگ نرم، مقابله ارزشها، كارآمديها و توانمنديهاست. ايران با وجودي كه در سالهاي گذشته، هدف جنگ نرم قرار گرفت اما تاكنون موفق به دفاع از خود و مقاومت شد، زيرا كشورمان در مولفههاي كه از آنها نام بردم قابليتهاي زيادي دارد. نظام انديشه ما به لحاظ فرهنگي، اعتقادي و داشتن بزرگان، ساختار بسياري قوياي دارد. اينها ستونهايياند كه در برابر هجمههاي جنگ نرم به راحتي فرونميريزند. اما اگر به دنبال رفع آسيبهاي اجتماعي نباشيم، اين اسطورهها فراموش خواهند شد.
وي در پاسخ به سوال ديگري از سوي دبير نشست مبني بر اين كه «تا چه اندازه ميتوان قدرت نرم و جهانيسازي از منظر غربيان را همسو دانست» گفت: جهانيسازي ارزشها و كارآمديهاي غربي به عنوان ابزار جهانيسازي به كار گرفته ميشود بنابراين قدرت نرم، محتواي جهانيسازي است و در دل آن وجود دارد. جهانيسازي يعني فراگير كردن مولفههاي جنگ نرم.
مهاجري پرسش ديگري مطرح كرد با اين مضمون كه «با توجه به مقاصد سياسي و اقتصادي جنگ نرم، بازنده اصلي اين جنگ دولتهاي جوامع هدفند يا تودههاي مردم؟» و حبي در پاسخ گفت: اگر در نظامهاي مختلف، دولتها را برخاسته از ملتها بدانيم، هر دو گروه در جنگ نرم آسيب ميبينند. ضمن اين كه بخش عمده اين آسيبها نيز به مردم وارد ميشوند. اگر ساختارهاي فرهنگي جامعه به طور غيرطبيعي شكل بگيرند، آن جامعه دچار اضمحلال ميشود. نخسيتن آسيب، فاصله افتادن ميان فرزندان و والدين است. همچنين در پي جنگ نرم، مجموعهاي از الگوهاي رفتاري وارد خانوداه ميشوند كه تامين يا سركوب آنها مشكلاتي را به دنبال دارد. بنابراين نميتوان گفت آسيبهاي جنگ نرم تنها دولتها را متحمل خسارت ميكنند.
وي افزود: نه تنها جامعه بلكه افراد نيز به دليل اعمال قدرت نرم، آسيب ميبينند. زيرا ارزشهاي اخلاقي و ديني افراد متزلزل ميشوند. احساس تعلق اين افراد به داشتههايشان از ميان ميرود و به اين ترتيب آنان به انسانهايي بيهويت تبديل ميشوند.
پنجشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۰ - ۱۸:۱۳
نظر شما