به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست رونمایی از کتاب «فردا بدون من» عصر ديروز دوشنبه (6 ديماه) با حضور علیرضا مشایخی نویسنده کتاب، در دفتر انتشارات «مکتب تهران» برگزار شد.
مشایخی که بسیاری او را بهعنوان موسیقیدان میشناسند، در این نشست گفت: آهنگسازی نوعی نویسندگی است؛ بنابراین من سالهاست که مینویسم، نه با کلمات، که با نتها.
وی با اشاره به اینکه کتاب را با نیت نوشتن رمان آغاز نکرده، افزود: به مرحلهای رسیده بودم که به یک جمعبندی از مسایل زندگیام، سخت احساس نیاز میکردم و اینبار حرفهایم را به جای نتها، در قالب کلمات گفتم.
این کتاب پس از «همه آن سالهای بیخاطره» دومین رمان-زندگینامه مشایخی است. او درباره ارتباط میان این دو کتاب گفت: بدون اينكه اين دو كتاب نظمی کاملا منطقی داشته باشند، در فضا بهنوعی مكمل يكديگرند. كتاب اول درباره ترسها و پرسشهای نيمه اول زندگیام است و كتاب دوم همان پرسشها را به شكلی وسيعتر بيان میكند.
این هنرمند نظرگاههای فلسفی-زیباشناختی مطرحشده در دو کتاب را نظرات خودش دانست، اما تاکید کرد وقایع کتابها الزاما وقایع زندگی خودش نیستند و برخی وقایع کتابها حتی به زمانی باز میگردند که او متولد نشده بوده. وی همچنین درباره شخصیتهای دو کتاب و نام آنها هم گفت: در هر کتاب یکی دو نام و شخصیت واقعیاند و بقیه شخصیتهایی خیالی و با نامهای مستعار هستند.
وی افزود قصد ندارد کتاب دیگری در این قالب بنویسد، اما مشغول نوشتن نامههایی به یک دوست است و پس از مرگش، اگر آن دوست تمایل داشت میتواند این نامهها را منتشر کند.
مشایخی درباره نسبت میان آثار موسیقیاش و این کتاب گفت: قطعا موسیقیام به ادبیاتام مربوط است و هردو تحت تاثیر نظریات فلسفه هنر من هستند. روایت این کتاب مانند یک کونترپوآن پیچیده است که در آن زمانها به هم ریختهاند و توالی ندارند، بعضی شخصیتها در زمانهایی هستند که نمیتوانند در آن حضور داشته باشند و حرفهایی میزنند که الزاما نسبت درستی با سن آنها در آن مقطع ندارد. شخصیتها کنار هم اما در لایههای مختلف حرکت میکنند و در جایی به هم برخورد میکنند.
او فضای فانتزی داستان را به فلز تشبیه کرد و گفت: اگر آهنربایی مقابل این داستان بگیرید، این آهنربا تمام فضای فانتزی را به خود جذب میکند و آنچه باقی میماند یک کونترپوآن بریده بریده است که از موسیقی من میآید.
مشایخی زبان را پاسخ به نیاز بیان دانست و گفت: این زبان برای من در بیشتر عمرم موسیقی بوده، بنابراین ساختارهای ذهنی من تحت تاثیر ساختارهای موسیقایی هستند و هنگامی هم که مینویسم، فرم نوشته متأثر از فرمهای موسیقایی است.
«آدم پرحرفی هستم و دوست دام فکرهایم را بیان کنم.» مشایخی با بیان این جمله ادامه داد: بیشتر حرفهایم را در قالب موسیقی زدهام و موسیقی من حیات و حرفهای من است، اما این بار دوست داشتم حرفم را در قالب کلمات بزنم.
وی در پاسخ به دیدگاهی مبنی بر اینکه این حرفها میتوانست در قالب موسیقی شکل بسیار متعالیتری به خود بگیرد و قالب نوشته، این افکار را تنزل داده، گفت: چرا فکر میکنیم باید برای شکل بیان همدیگر تعیین تکلیف کنیم و بگوییم آدمها فقط حق دارند یکجور حرف بزنند؟ این ناشی از یک خوی دیکتاتوری است که هنوز درون ما باقی مانده.
تاثر متقابل ادبیات و موسیقی در آثار موسیقی مشایخی هم مشهود است، بهطوری که او یکی از قطعاتی را که برای پیانو ساخته، به نام اثر سترگ مارسل پروست «در جستجوی زمان از دست رفته» نامگذاری کرده. مشایخی در این باره توضیح داد: به اعتقاد من برخلاف ادبیات، موسیقی توصیفگر نیست، اما میتواند تداعیگر باشد. شما میتوانید با خواندن سطرهایی از کتاب دچار تداعی معانی شوید و به یاد قطعهای از موسیقی من بیفتید یا برعکس. برای خود من هم چنین بوده و اینکه آن قطعه را به نام اثر پروست نامگذاری کردهام، بهخاطر این بوده که برای من تداعیگر آن کتاب بوده. این نامگذاریها بهنوعی درد دل شخصی من با مخاطب است که میخواهم از تداعیهایم برای او هم بگویم.
مشایخی که کتابش را به جلال ستاری و «آن جمع کوچک خوشحال» تقدیم کرده. درباره این جمع گفت: فکر میکنم دورهی ایدئولوژیهای کلان گذشته و این ایدئولوژیها فقط فاجعههای کلان به بار آوردهاند. آدمها در این ایدئولوژیها خود را فدای آیندهای میکنند که هرگز نخواهد آمد. در مقابل، راهی که مرا ارضا کرده یک جمع کوچک خوشحال است، یعنی دوستانی که با هم رفت و آمد دارند و از بودن با هم لذت میبرند؛ با هم موسیقی گوش میکنند، کتاب میخوانند، و علیرغم اینکه اعتقاداتی همانند ندارند میتوانند با همدیگر گفتوگوی فکری داشته باشند و به هم حق ِ دوست نداشتن نامها و ایدئولوژیهای بزرگ را میدهند.
وی افزود: من اعتقادی به گذشته و آینده ندارم و فقط به همین زمان حالی که میگذرد معتقدم.
مشایخی در پایان سخنانش گفت: هدف اصلی من از آهنگسازی بیدار کردن هموطنانم از خواب هزارساله بوده، نه ساختن یک موسیقی قشنگ یا گوشنواز، که خوشبختانه چندنفری هم با شنیدن این موسیقی از خواب بیدار شدهاند.
علیرضا مشایخی بنیانگذار و رهبر «ارکستر موسیقی نو»، از نخستین آهنگسازان مدرن ایرانی و از چهرههای صاحبسبک موسیقی مدرن دنیاست که آلبومهای موسیقی متعددی از وی تا کنون منتشر شدهاند.
به جز دو کتاب «همه آن سالهای بیخاطره» و «فردا بدون من» که آثاری داستانی هستند، مشایخی تالیفات مهمی در زمینه موسیقی دارد. از میان این آثار که جوز کتابهای پایه موسیقی محسوب میشوند میتوان به «فرهنگ آهنگسازی»، «فرم در موسیقی بینالملل»، «نتخوانی، تربیت گوش و سلفژ» و «آهنگسازی به شیوه باخ» اشاره کرد.
«فردا بدون من» را انتشارات «مکتب تهران» در ۲۲۱ صفحه، با شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و به بهای پنجهزار و ۸۰۰ تومان منتشر کرده است.
سهشنبه ۶ دی ۱۳۹۰ - ۱۴:۰۴
نظر شما