به گزارش خبرگزاری كتاب ایران (ایبنا)، در ابتدای این جلسه امیرحسین یزدانبد، نویسنده، این كتاب را از لحاظ فرم مورد بررسی قرار داد و آن را جز یك مجموعه خاص دستهبندی كرد كه تعدادش در دنیای ادبیات زیاد نیست. وی در این مورد گفت: این اثر شما را به شك میاندازد كه شاید بخشی از آن جزیی از ادبیات كودك باشد. روایت افسانهای این كتاب فضاهایی نسبتا كودكانه دارند همراه با شخصیتهایی محدود و ماجراهایی كه تا حدی از حالت رئال خارج میشوند و ریشه این نوع داستانها را میتوان در حكایتهای كهن یافت زیرا بیشتر داستانهای اسطورهای و كهن از چنین ساختاری استفاده میكنند. البته این مورد در ساختار ادبیات مدرن تكرار میشود.
این نویسنده نقطه آغاز مدرنیسم را در همین نگاه و اثر مطرح اگزوپری، «شازده كوچولو» دانست. وی درباره ویژگیهای این نوع داستانها گفت: چنین داستانهایی اغلب دغدغه هستیشناسانه دارند و شخصیت اصلی آنها معمولا در سفر است. در آنها ساختاری رفت و برگشتی حاكم است و شخصیت اول داستان معمولا به همان جایی بازمیگردد كه داستان را آغاز كرده بود.
یزدانبد رمان «وقتی چراغهای زندگی روشن میشوند» را اثری ساده دانست كه در آن پیچیدگی فرمی خاصی وجود ندارد و تمام داستان را میتوان در یك پاراگراف خلاصه كرد. او ادامه داد: این كتاب شیوههای اغلب متظاهرانه و اجباری داستانی را كنار میگذارد و ما را به عنوان یك مخاطب با ساختاری ساده آشنا میكند كه شاید شما را این فكر بیاندازد كه اگر بچهای 10 ساله هم آن را بخواند از آن لذت خواهد برد. همان چیزی كه درباره «شازده كوچولو» هم اتفاق میافتد و آن را تبدیل به كتابی میكند كه همه دوستش دارند.
یزدانبد در بخشی از سخنانش به زبان استانبولی اشاره كرد و آن را زبانی شاعرانه با پیچیدگیهای زبانی بسیار دانست. وی گفت: نویسنده، زبانی به شدت ساده و گاه در سطح نوشتههای یك روزنامه را برگزیده و در توصیفهای خود نیز ساده عمل میكند در حالیكه میتوانست اوج شاعرانگی زبان را در همین بخشها به نمایش بگذارد.
هادی خورشاهیان، شاعر و منتقد، سادگی كتاب را غيرعامدانه و توانایی نویسنده را در همین حد دانست. وی درباره تقسیمبندی فصلهای كتاب گفت: در تقسیمبندی این كتاب به سه فصل هیچ منطقی نمیبینم. در نسخه اصلی كتاب هم نویسنده اصرار به فصلبندی داشته و ما یك بار با روایت كودكیِ شخصیت اصلی داستان و بار دیگر با روایت بزرگسالیاش روبهرو هستیم. زمانی كه مخاطب درگیر فضای كودكی میشود، نویسنده سریعا به فضای اندوهگین، جدی و شكاك بزرگسالی او بازمیگرد. نویسنده با مهارت از این دوپارگی رمان گذر كرده؛ اگر نویسنده این بخشها را جدا مینوشت هیچ مشكل خاصی از لحاظ مضمون برای مخاطب به وجود نمیآمد اما او از لحاظ فرم شما را با یك اثر دوپاره روبهرو میكند.
وی این رمان را اثری روایی دانست كه در ژانر خود و با توجه به هدف نویسنده، موفق بوده و در نقد رمان گفت: ساختار رمان مفهوم مورد نظر نویسنده را نمیتواند با قوت انتقال دهد در حالی كه رمان در درجه نخست باید مولفههای داستانی را در خود داشته باشد و برای مخاطب لذت را به وجود بیاورد. در غیر این صورت پیام تاثیرگذاری خود را از دست خواهد داد.
خورشاهیان درباره استقبال از این كتاب گفت: این رمان تاكنون به 15 زبان ترجمه شده است و كار قبلی نویسنده هم به 43 زبان ترجمه شده بوده است. روزنامهای ایتالیایی این اثر را در سطح آثاری چون شازده کوچولو و مرغ دریایی میداند در حالیكه به گمانم این مقایسه کار را خراب کرده است. زیرا وقتی من به عنوان مخاطب ناخوداگاه یا خودآگاه میآیم و میگویم که اینگونه نیست، کار خراب میشود.
سردار ازكان در سال 1975 در تركیه به دنیا آمد و در آمریكا تحصیل كرد. اما بعد از اتمام تحصیلات، به كشورش بازگشت و در رشته روانشناسی به تحصیل پرداخت.
«وقتی چراغهای زندگی روشن میشوند» اثر سردار ازکان با ترجمه بهروز دیجوریان در 204 صفحه و به بهای پنج هزار تومان از سوی انتشارات «آموت» روانه بازار کتاب ایران شده است.
جمعه ۲۵ آذر ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۰
نظر شما