شنبه ۷ آبان ۱۳۹۰ - ۱۶:۲۶
جايزه رمان آكادمي زبان و ادبيات فرانسه به سرژ شالاندون رسيد

جايزه بزرگ رمان آكادمي زبان و ادبيات فرانسه در سال 2011 رمان «بازگشت به كيليبگز» نوشته سرژ شالاندون را برگزيد._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) به نقل از اكسپرس فرانسه، رمان «بازگشت به كيليبگز» نوشته سرژ شالاندون از سوي نشر گراسه موفقيت‌هاي بزرگي به دست آورده که كسب جايزه بزرگ رمان آكادمي زبان و ادبيات فرانسه و راهيابي به فهرست نهايي جوايز ادبي گنكور، انترايه، جايزه ادبي تلويزيون فرانسه از جمله آنهاست و چه بسا كسب يكي از اين سه جايزه نيز از دیگر موفقیت های این رمان باشد.

«بادام‌هاي تلخ» اثر لوران كوسه (گاليمار) و «جذبه بريتني اسپيرز» اثر ژان رولن (پل) ديگر رقباي رمان شالاندون در مرحله نهايي جايزه آكادمي فرانسه بودند، اما سرانجام «بازگشت به كيليبگز» قاطعانه با كسب 13 رأي در برابر 4 رأي به «بادام‌هاي تلخ» و 2 رأي به «جذبه بريتني اسپيرز» در دور نخست رأي‌گيري موفق به دريافت جايزه بزرگ رمان آكادمي زبان و ادبيات فرانسه 2011 شد.

سرژ شالاندون در سال 2006 جايزه رمان مديسي را براي رمان «قول» و  سال 2008 جايزه ژوزف كسل را براي رمان «خيانتكار من» دريافت كرد. او متولد سال 1952، سي و چهار سال از زندگي‌اش را به حرفه خبرنگاري در روزنامه ليبراسيون فرانسه اختصاص داد و دوران سخت خبرنگاري در حوزه نزاع ايرلند شمالي با بريتانيا و گزارش بي‌وقفه دادگاه جنايت‌هاي جنگي كلاوس باربي، فرمانده نازي گشتاپو در دادگاه ليون فرانسه، جايزه روزنامه‌نگاري آلبرت-لندن 1988 را براي او به ارمغان آورد.

كيليبگز نام شهر بندري كوچكي در دونگال كانتي ايرلند است. سرژ شالاندون در رمان «بازگشت به كيليبگز» به درون دنياي خيانت‌كارانه فردي به نام تيرون ميهان در سن 80 سالگي مي‌خزد كه روزگاري دراز به مدت 25 سال را حتي پس از فرماندهي ارتش سري در ايرلند شمالي عليه بريتانيا و تحمل سال‌ها زندان، به رفقاي خود خيانت مي‌كرد و در خدمت سرويس‌هاي ويژه بريتانيا بود. 

شالاندون روايت سه نسل از خانواده ميهان را از دوران كودكي تيرون در خانواده‌اي از ايرلند شمالي در سايه زندگي با پدري خشن و مادري سرگردان در ميان فقر و تولد فرزندي بي گناه روايت مي‌كند. بذر نفرت نسبت به انگليسي‌ها كه پدر تيرون از كودكي در دل فرزندش مي‌كارد، او را در دوران جواني به عضويت در ارتش سري ايرلند شمالي سوق مي‌دهد.

در همين حال روزنامه اكسپرس براي ارایه تصويري از زندگي ادبي سرژ شالاندون با او تماس گرفت و سوالي تكراري اما شايسته تامل مطرح كرد: آقاي شالاندون اگر در جزيره‌اي تنها بخواهيد سه كتاب از دنياي ادبيات با خود ببريد؛ آنها كدام خواهند بود؟

برنده جایزه بزرگ آکادمی گفت اول از همه، «يك زندگي دست‌نخورده» اثر ژرژ سيمنون، چرا سيمنون؟ چون كه اگر بنا باشد در جزيره‌اي تنها باشم، تنها يك حادثه‌ سبب چنين رويدادي در زندگي‌ام بوده است و مجبور هستم به گذران وقتم بپردازم. ازاين رو نسخه رنگي 1972 «يك زندگي دست‌نخورده» نشر سيته را مي خوانم. در آن داستان كه  در فصل بهار در پاريس رخ مي‌دهد، دزدي به نام موريس دودون هر روز جمعه از دخل مغازه آقاي مالارد تا لباس هاي آويزان روي بند رخت دختران مادام ژرمن را مي‌زند و به دنبال آن در جايگاه اعتراف روبه روي كشيش به گناهانش اعتراف مي‌كند. تا آنكه در يك روز جمعه در خيابان مارتيرز (شهدا) پاريس يك ماشين او را به هوا مي‌فرستد و زندگي دودون از نو آغاز مي‌شود...

وی گفت پس از آن كتاب «موسيقي اتاق» اثر جيمز جويس (گاليمار، 1979) را با خودم برمي‌دارم. جويس شاعر در آن كتاب در نخستين ساعات تبعيد، هنوز چشماني گشوده دارد و در پيشگاه شب از مبارزه‌‌اش شكايت مي‌كند... و سرانجام نسخه 1873 «فصلي در جهنم» اثر آرتور رمبو .

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها