چهارشنبه ۴ آبان ۱۳۹۰ - ۱۱:۲۲
«من يك مرد هستم»؛ زندگی چند نوجوانان در يك كتاب

«محمد گودرزي دهريزي» مجموعه‌ داستان «من يك مرد هستم» را براي نوجوانان نوشته است. اين كتاب به‌تازگي توسط موسسه بوستان كتاب منتشر شده است.

ايبنا نوجوان: «من يك مرد هستم» عنوان سه داستان كوتاه براي نوجوانان است: «من يك مرد هستم»، «مامان روزت مبارك» و «جاي بابا خالي نيست».

قهرمان‌هاي اين داستان‌ها، همگي نوجوان هستند، مثلاً در «من يك مرد هستم»، «اميد» كه پس از مرگ پدرش احساس مسووليت مي‌كند، مي‌خواهد برف‌هايي را كه چند روز روي بام مانده‌اند پارو كند. گرچه اين‌كار به نظر خيلي سخت مي‌آيد، اما او بايد جاي پدر را پر كند: «خودكارم را محكم روي دفتر انداختم و از جا بلند شدم. رفتم توي پستو. بقچه‌ي لباس‌هاي زمستاني بابا را درآوردم. پالتوي بابا را پوشيدم و آستين‌هايش را جمع كردم بالا. جوراب‌هاي بلند و ضخيم را كشيدم روي زير شلواري و پاهايم را كردم تو چكمه‌هاي گشاد بابا. كلاه كاموايي شال‌دار را كشيدم روي سرم و شالش را چند دور پيچ دادم دور گردنم. پارو را از لاي چوب چماق‌ها بيرون كشيدم و رفتم وسط خانه، سيخ ايستادم جلوي مامان و ننه خاتون....»

اما پارو كردن برف‌ها كه تا سال گذشته به عهده‌ي پدر اميد بود، به اين راحتي‌ها نيست: «آمدم عقب و از وسط بام شروع كردم به پارو كردن. پارو را گذاشتم پشت برف‌ها و هل دادم جلو. پارو تا نصفه، تو برف رفت و پشت يك كوه گير كرد. تمام زورم را جمع كردم تو بازو اما هرچه زور زدم كوه از جايش تكان نخورد...»

سام و سارا هم شخصيت‌هاي اصلي قصه‌ي «مامان روزت مبارك» هستند. هر كدام از اين خواهر و برادر در فكر خريد هديه‌اي براي مادرشان هستند غافل از اين‌كه هر دو نفر يك هديه را انتخاب كرده‌اند: «سام سر كلاس همه‌اش تو اين فكر بود كه چطور مي‌تواند آن بلوز سفيد گل‌گلي را بخرد. او فقط به اندازه‌ي نصف قيمت بلوز، پول داشت. او خوب مي‌دانست مش عبدالله بوتيكي، نسيه قبول مي‌كند، اما اگر مامان اين را بفهمد حسابي عصباني مي‌شود. پس يا بايد پولش را جور كند يا مش عبدالله چيزي به مامانش نگويد. باز با خودش فكر مي‌كرد اگر سارا، دختر نيم‌وجبي لج نمي‌كرد همه چيز جفت و جور بود

«جاي بابا خالي نيست» سومين داستان كوتاه اين مجموعه است كه خواهر و برادري به نام سعيد و مريم داستان را شكل مي‌دهند. آن‌ها براي شفاي مادر خود نامه‌اي به امام رضا(ع) مي‌نويسند و از طريق دوستان سعيد كه راهي مشهد هستند به حرم ايشان مي‌رسانند. آن‌ها در آن نامه نوشتند: «....مادرم مريض شده است. دكترها مي‌گويند بايد دريچه‌ي قلبش را عوض كنند. يك ماه پيش او را برديم بيمارستان شفا، ولي چون پول عمل زياد مي‌شد او را مرخص كردند. من به مادرم گفتم...»
و البته امام رضا(ع) هم نامه‌ي آن‌ها را بي‌جواب نمي‌گذارد.

مجموعه داستان «من يك مرد هستم» نوشته‌ي «محمد گودرزي دهريزي» است. اين كتاب را موسسه‌ي بوستان كتاب با قيمت 2800 تومان منتشر كرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها