دوشنبه صبح «بیل سیمسون» که از خواب بیدار شد، ناگهان دید تبدیل شده به یک دختر! بیل بیچاره همانطور گیج و گول مانده بود که چه کند. پریشان و نگران توی آینه به خودش نگاه کرد. یک دختر مو فرفری پیراهن صورتی با دکمه های ریز صدفی زل زده بود به او...
شخصیت اصلی این کتاب، «بیل سیمسون» است که یک روز صبح وقتی از خواب بیدار شد، ناگهان دید تبدیل شده به یک دختر! اما از آن عجیبتر این بود که این موضوع برای مادر و پدر و همچنین دوستانش کاملاً عادی بود.
«مادرش گفت: متاسفم! میدانم که برات عجیبه!»
و قبل از اینکه بیل مجال پیدا کند حرفی بزند یا اعتراضی بکند، مادرش پیراهن صورتی را انداخت روی سرش و آن را کشید پایین و فوری زیپ آن را بست و گفت: دیرم شده باید بروم، تو خودت دکمههای صدفیاش را ببند.»
«پدر بیل دیر از خواب بیدار شده بود و برای رفتن به سر کار عجله داشت. با وجود این دولا شد و محکم بیل را بوسید و موهای فرفریاش را چنگ زد و گفت: «خداحافظ عزیزم. تو امروز خیلی شیرین شديها! من تا حالا تو رو توی پیراهن دخترانه ندیده بودم!»
اما حتماً میدانید برای پسرها پوشیدن لباس دخترانه، فاجعه است. بيل هم نميتواند اين ماجراي بسيار عجيب را تحمل كند. او معتقد است «آدم زخم شمشیر بخورد، اما با این لباس صورتی راه نیفتد توی خیابان!»
البته اين موضوع باعث شد سوالاتي هم براي بيل پيش بيايد. سوالاتي نظير اينكه وقتي دخترها پيراهنهاي بدون جيب ميپوشند پولشان را كجا ميگذارند؟ «آيا آنها بايد پولشان را تمام روز كف دستهاي چسبناك و داغ و عرق كردهشان نگه دارند؟ آنها اگر بخواهند شيرينيهايي را كه دوستانشان به آنها تعارف ميكنند براي بعد نگه دارند چه بايد بكنند؟ آنها چه كنند اگر كسي مداد تراش آنها را بيرون كلاس موقع زنگ تفريح به آنها برگرداند؟»
اما كاش همه چيز به اين سوالات ساده ختم ميشد. بيل هر كاري ميكند نميتواند پسر بودنش را فراموش كند. پسري كه هر چند وقت يك بار با دوستانش گلاويز ميشد كه به اين زودي نميتواند از پسر بودنش دست بردارد: «.... روهان اردنگي حوالهاش كرد. ولي پايش به بيل نخورد چون پايش توي چينهاي پيراهن صورتي خوشگل گير كرد. اما يك جاي پاي سياه و بزرگ روي پيراهن بيل كاشت. بيل ديوانه شده بود. پريد و تا آنجا كه زورش ميرسيد روهان را كتك زد!»
اما اين كار از يك دختر كه پيراهن بلند صورتي پوشيده خيلي بعيد است!
البته از بيل كارهاي ديگري هم سر ميزند كه هيچكس انتظارش را از يك دختر ندارد اما عجيب اينجاست كه هيچكس يادش نميآيد بيل تا ديروز پسر بوده!
آيا اين يك كابوس است؟ يا واقعيتي است كه بيل بايد بپذيرد؟ براي اينكه بدانيد بالاخره سرنوشت پسري كه ناگهان همه او را به چشم يك دختر ميبينند چه ميشود ميتوانيد «پيراهن تازهي بيل» را بخوانيد.
اين كتاب را «معصومه انصاريان» ترجمه و انتشارات قطره با قيمت 2500 تومان منتشر كرده است.
نظر شما