چاپ نخست كتاب «آيتالله مرتضي بنيفضل» نوشته فيروزه سادات امير مالايي از سوي مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما منتشر و روانه بازار نشر شد.-
مجموعهاي كه به عنوان «حيات نيكان» منتشر ميشود، شامل زندگي فردي و مرور اجمالي به حيات پربار فرزانگان شيعه اين پهندشت اسلامي است. در اين مختصر تلاش شده با ترسيم چهره علمي و معنوي اين بزرگان، الگوهاي درستي از رفتار، كردار و سلوك علمي و عملي انسانهاي موفق و متعالي در اختيار جوانان و علاقهمندان قرار گيرد و در عينحال، نسل كنوني هرچند به اختصار با خدمات عالمان بزرگ شيعه آشنا شود.
در بخشي از كتاب به فرازي از زندگينامه آن فقيه برميخوريم كه با عنوان «آزادي امام» به لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي، اشاره ميشود: «دو ماه دوري از استاد، براي حاج آقا بنيفضل بسيار سنگين بود. با اينكه در اين چند روزه بارها به ديدار ايشان رفته بود، اما باز بيتاب ديدار بود. خاطرات، زنجيروار از ذهنش ميگذشت.
"اصلا اسدالله علم حق نداشت لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي را تصويب كند. نوكر آمريكاييها بودن يعني همين. مگر ميشه شرط مسلمان بودن را براي كانديداهاي مجلس برداشت؟..." آهي كشيد و با خودش گفت: به قول آيتالله خميني، مگر مردهاي ما حق راي دارند؟ هر كسي را خودشون بخوان از توي صندوق در ميارن. حالا با اين لايحه جديد واقعا چه چيزي را ميخوان ثابت كنند؟ خدا عالم است.
"السلام عليك يا فاطمةالمعصومه!" مثل روزهاي ديگر به محض ديدن گنبد طلايي حرم مطهر حضرت معصومه(س)، ناخودآگاه ايستاد و سرش را پايين انداخت. دست بر سينهاش گذاشت و به حضرت سلام داد و شروع كرد به حرف زدن با ايشان: يا حضرت معصومه! باز هم ميگويم به بركت شما، آقا آزاد شد. محله ما هم مثل همه محلههاي ديگه ميخوان با حضور آقا جشن بگيرن، دارم ميرم ايشان را دعوت كنم براي فردا شب تشريف بيارند.
به طرف منزل امام خميني حركت كرد. تا بيت امام فاصلهاي نبود؛ اما براي او به درازي روزهاي دوري از امام بود. ياد سخنرانيهاي امام در سيزده خرداد افتاد كه شاه را به طور مستقيم مخاطب قرار داده بود و لايحههاي ششگانه را با شجاعت به باد انتقاد گرفته بود. شاه هم به اصطلاح خودش، حرفهاي ايشان را بيجواب نگذاشت و شبانه، ماموران امنيتي، ايشان را به تهران بردند؛ اما مگر آيتالله خميني از اين حرفها و كارها هراسي داشت؟
اعلام كردند كه آيتالله خميني در دادگاه نظامي محاكمه ميشود و اين به معناي اعدام ايشان بود. مراجع هم با اتحاد هميشگيشان، جواب شاه را خيلي محكم دادند و با نظر آيتالله ميلاني، حكم مرجعيت آيتالله خميني صادر شد و همه مراجع آن را امضا كردند.
شيخ مرتضي روزهاي سنگيني را به ياد ميآورد. روزهاي گرم تابستان را كه از شدت دلتنگي، پيراهنش را بالا ميزد و سينه گر گرفته از آتش اندوه را به ديوار حياط ميچسباند و استغاثهگويان از خداوند آزادي استادش را ميخواست.»
اين عالم فرزانه، دهم شهريورماه 1386 جان به جان آفرين تسليم كرد.
چاپ نخست كتاب «آيتالله مرتضي بنيفضل» در شمارگان 1200 نسخه، 46 صفحه و بهاي 9000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما