مترجم كتاب «مفاهيم كليدي در مطالعات خانواده» گفت: جامعه ما با مشكلات زيادي در حوزه خانواده روبهروست، اما نميتوان نام «بحران» را بر آنها گذاشت. زندگي انسان در گذر زمان، دستخوش تحولاتي ميشود كه همه آنها مثبت نيستند. بايد نحوه برخورد با تحولات را بياموزيم.-
وي بحث خانواده در دنياي امروز و كشورمان را موضوعي داغ خواند و گفت: در دهه اخير و به ويژه در دو سال گذشته، خانواده در كشورمان دچار تحولات زيادي شده است. افزايش نرخ طلاق، سن ازدواج، سن مجردان و كاهش آمار ازدواج از جمله اين تحولاتند. افزايش طلاقهاي عاطفي زوجين بدون جدايي رسمي از يكديگر نيز يكي ديگر از تحولات خانواده در ايران است. مجموعه اين تحولات، سبب شد كارشناسان كشورمان به اين نتيجه برسند كه ما با بحران خانواده روبهروييم، چرا كه تحولاتي كه به آنها اشاره شد، خوشايند نيستند و بايد برسي كرد كه عوامل بروز آنها چيست.
لبيبي ادامه داد: اين كتاب به تحولات خانواده در غرب پرداخته، چرايي و چگونگي ان را بررسي ميكند. بسياري از عوامل نظير ماديگرايي، فردگرايي، لذتطلبي و تحولات فكري ناشي از مدرنيته، بر تمامي نهادهاي اجتماعي تاثير گذاشت كه يكي از آنها، خانواده بود. خانواده در غرب، با مسايل جديدي روبهرو است، اما كارشناسان غربي اين مسايل را «بحران» نمينامند، بلكه عنوان «تحول» را براي آن در نظر ميگيرند.
وي درباره تحولات خانواده در غرب گفت: شكل سنتي خانواده در غرب جاي خود را به شكلهاي مدرن داده است. يك نمونه از اين تحول، زندگي همباليني در غرب است، به اين معنا كه زوجين پيش از ازدواج رسمي، شروع به زندگي با يكديگر ميكنند تا امكان و ميزان توافق با يكديگر را دريابند!
لبيبي يادآور شد: اين شكل از زندگي ممكن است در غرب خوب باشد و متناسب با فرهنگ آنان قمداد شود، هرچند از سوي نويسندگان كتاب، زندگي ناپايدار توصيف شده است كه نميتوان روي آن حساب كرد. البته اين سبك زندگي را حتي به عنوان راهحل برخي از مشكلات در كشورمان نيز نميتوان پذيرفت، زيرا زندگي زن و مرد بدون عقد شرعي با باورها و سنتهاي ديني و عرفي و هنجارهاي اجتماعي ما منطبق نيست.
وي «خانواده تكوالدين» را شكل ديگري از خانواده در غرب معرفي كرد و گفت: در اين نوع از خانواده، زن با مراجعه به بانك اسپرم و بدون برقراري رابطه با مرد، باردار ميشود. اين نوع از خانواده و «مادران مجرد» در غرب به رسميت شناخته شدهاند، اما جامعه ما قادر به درك و پذيرش اين شكل از زندگي نيست.
لبيبي ادامه داد: از سوي ديگر، نرخ طلاق در غرب به شدت افزايش يافته و آمار ازدواج كم شده است. البته دولتهاي غربي از اين گونه طلاقها حمايت ميكنند، زيرا بر اين باورند كه زوجين را نميتوان مجبور به ادامه زندگي با يكديگر كرد. ادامه زندگي زوجهايي كه به آخر خط رسيدهاند، ميتواند مشكلات ديگري را پديد آورد. چنين مشكلاتي سبب شدهاند كه شكلهاي بيسابقهاي از زندگي در غرب شكل بگيرند.
وي با اشاره به مسايل خانواده در ايران گفت: نميتوان گفت كه در كشورمان با بحران خانواده روبهروييم، اما اين نهاد اجتماعي در كشورمان با مسايلي روبهروست كه يكي از آنها كاهش آمار ازدواج و افزايش طلاقهاست. نبود توازن در رشد جمعيت استانها نيز سبب بروز اختلالهايي خواهد شد. در برخي از استانها نظير سيستان و بلوچستان با رشد جمعيت روبهروييم، در حالي كه رشد جمعيت در تهران اندك است. همين امر توازن جمعيت در كشورمان را بر هم ميزند و سبب دگرگونيهايي در جامعه ميشود.
اين مترجم يادآور شد: نميخواهم بگويم كه در ايران با «بحران خانواده» روبهروييم، اما مسايل زيادي در اين حوزه وجود دارند كه ما بايد راهحلهاي خودمان را براي آنها داشته باشيم. ممكن است برخي از مسايل ما در اين حوزه با غربيان مشترك باشد، اما راهحلهاي ما مشترك نيستند. در يك جامعه غربي سنت، هنجارهاي اجتماعي و مذهب، چندان مطرح نيستند، در حالي كه اين امور، عواملي بسيار تاثيرگذار در كشورمان به شمار ميآيند و با وجود همه تحولاتي كه شاهد آنيم، همچنان به قدرت خود باقي ماندهاند.
وي تاكيد كرد: ما بايد راهحلهايي براي مشكلات خانواده در جامعهمان پيدا كنيم كه با باورهاي ما همخواني داشته باشند. يك ويژگي مثبت اين كتاب، نداشتن جهتگيري است. نويسندكان كتاب، تحولات خانواده را مثبت يا منفي نميدانند و در برابر تاثيرات جنبش فمنيسم نيز بيطرفي خود را حفظ ميكنند. به زعم آنان، اين جنبش در كنار تاثيرات مثبت، مشكلاتي را نيز براي خانوادهها ايجاد كرده است.
به گفته لبيبي، مطالعه اين اثر، ايرانيان را درباره بحرانها و مشكلات نهاد خانواده در غرب و همچنين راهحلهاي آنها آگاه ميكند. در كشورمان نيز مشكلاتي درباره خانواده وجود دارند. ما با علم به اين مشكلات و بدون اين كه بخواهيم آنها را پاك كنيم، به دنبال راهحلي براي آنهاييم. مطالعه اين كتاب ميتواند ما را با مشكلات و راهحلهاي غريبان در اين حوزه و ميزان موفقيت آنها آشنا كند. مسوولان دولتي، سازمانهاي مربوط، رسانهها، جامعهشناسان و روانشناسان، از جمله افراد مسوول در حل اين مشكلات قلمداد ميشوند.
وي با اشاره به كاهش ازدواج به شكل سنتي آن در ايران گفت: والدين در روزگار كنوني ديگر آن نقش پررنگ گذشته را در ازدواج فرزندانشان ندارند. براي رفع كمبودهايي كه در پي اين موضوع پيش ميآيند، بايد مكانهايي سالم را براي آشنايي دختران و پسران ايجاد كرد. خبر دارم كه برخي افراد بدون دريافت هيچ هديه و پولي تنها براي رضاي خدا، دختران و پسران مجرد را شناسايي ميكنند، كاري كه بسيار پسنديده است.
مدرس دانشگاه تهران لذتطلبي را مشكل ديگري بر سر راه ازدواج در كشورمان دانست و گفت: متاسفانه بخشي از مردان جامعه ما با اين عقيده كه ازدواج كردن، تقيد و وابستگي به وجود ميآورد، تن به ازدواج نميدهند و از راههاي نامشروع به لذت و آرامش ميرسند. اين در حالي است كه سنتهاي ديني و عرفي ما، ازدواج را به معناي كامل شدن زن و مرد ميدانند.
وي افزود: ماديگرايي نيز يكي ديگر از مسايل بر سر راه ازدواج است. آن چه اكنون بيش از همه در انتخاب طرفين مهم است، وضعيت مادي و اقتصادي آنهاست، اما چند دهه پيش، تحصيلات و جايگاه علمي و اقتصادي خانواده، مهمترين معيارها براي انتخاب همسر بودند. در چنين وضعيتي، پژوهشگران و جامعهشناسان نيز بايد دست به كار شوند و تنها به گفتن اين كه «ما با بحران خانواده روبهروييم» بسنده نكنند. بايد كاري كرد كه جوانان به ارزش ازدواج پيببرند و به اين مساله توجه كنند كه مهمترين معيار، اخلاق و خانواده است و معيارهايي نظير قد و وزن و قيافه در ردههاي بعدي قرار ميگيرند.
لبيبي يادآور شد: سن تجرد قطعي در كشورمان پيش از اين چهل سال بود، اما اكنون به سي سال رسيده است. اين موضوع بسيار نگرانكننده است و يافتن راهحلي براي آن بايد به يكي از دلمشغوليهاي مسوولان و پژوهشگران جامعهمان قرار گيرد.
كتاب «مفاهيم كليدي در مطالعات خانواده» چند ماه آينده از سوي نشر علم منتشر ميشود.
نظر شما