یکشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۸:۰۰
نظريه‌پردازی و شكل‌گيری مناسبات جهانی پس از يازدهم سپتامبر

محمد عربشاهی، مترجم و پژوهشگر مسايل سياسی: يك دهه از مهم‌ترين حادثه سياسی قرن بيست‌يكم و تأثيرگذارترين آن در شكل‌گيری مناسبات جديد جهانی می‌گذرد. از سال 2001 تا كنون هربار نامی از "حوادث 11 سپتامبر" به ميان آمده، تغيير فضای جهانی و قطب‌بندی‌های غربی ـ اسلامی به ذهن متبادر شده است. اما آيا فروپاشی ساختمان‌های تجارت جهانی بر اثر حمله شهری در نيويورك و تعرض به امنيت يك ابر قدرت به تنهايی پاسخگوی تلاش برای تغيير مناسبات جهانی پس از اين حوادث است؟

خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)ـ محمد عربشاهی، مترجم و پژوهشگر مسايل سياسی: يك دهه از مهم‌ترين حادثه سياسی قرن بيست‌ و يكم و تأثيرگذارترين آن در شكل‌گيری مناسبات جديد جهانی می‌گذرد. از سال 2001 تا كنون هربار نامی از "حوادث 11 سپتامبر" به ميان آمده، تغيير فضای جهانی و قطب‌بندی‌های غربی ـ اسلامی به ذهن متبادر شده است. اما آيا فروپاشی ساختمان‌های تجارت جهانی بر اثر حمله شهری در نيويورك و تعرض به امنيت يك ابر قدرت به تنهايی پاسخگوی تلاش برای تغيير مناسبات جهانی پس از اين حوادث است؟

ناظران و پژوهشگران سياسی به طور قطع در اين پاسخ هم‌عقيده‌اند كه حوادث 11 سپتامبر به تنهايی پاسخگوی اقدامات ايالات متحده و هم‌پيمانان آن در شكل‌دهی به مناسبات جديد پس از اين تاريخ نبوده است و بنابراين عامل انگيزشی ديگری در ورای اين حوادث بايد جستجو شود تا پاسخگوی مناسبی در صرف هزينه‌های مادی و معنوی ايالات متحده در اجرای سياست خارجی خود در سال‌های پس از 11 سپتامبر، بويژه در دوران حكومت نو محافظه‌كاران باشد.

بی‌هيچ مقدمه‌ای، در پس اين اقدامات ديدگاه‌ها و نظريه‌هايی قرار دارند كه پيش از حوادث 11 سپتامبر و در اواخر قرن بيستم از سوی متفكران سياسی غربی (اعم از آمريكايی و غير آمريكايی) مطرح شده‌اند و موضوع هايي نظير تقابل بين مسلمانان و غرب، ويژگی‌های مسلمانان، جايگاه و ويژگی‌های اسلام و منطقه خاستگاهی آن يعنی خاورميانه را مد نظر قرار داده‌اند. اين متفكران در طول حيات علمی خود همواره با محافل تصميم‌سازی سياسی آمريكايی در تعامل و ارتباط كامل بوده و همزمان ديدگاه‌های آنان بر روی خروجی‌هايی چون مقالات و كتاب‌ها قرار گرفته اندتا انديشمندان و پژوهشگران سياسی را در ابتدا و افكار عمومی را در مرحله بعد، تحت تأثير قرار دهند.

نام حوادث 11 سپتامبر با نظريه "برخورد تمدن‌ها" پيوند خورده است و امروزه حتی دانش‌آموزان سطوح بالای مدارس می‌دانند كسی به نام هانتينگتون نظريه‌ای با اين نام ارائه داده و در آن كشمكش تمدن اسلام با تمدن غرب را پيش‌بينی كرده است. تقابل بين اسلام و غرب در صحنه عمل سياسی امروز آنقدر گسترده شده كه شايد برخی افراد از پرداختن به پايه‌گذاران اصلی اين جريان‌ها باز بمانند؛ كسانی مثل "برنارد لوئيس" متفكر خاورميانه‌شناس يهودی‌تبار انگليسی. برنارد لوئيس، چهره دانشگاهی و متخصص مسايل خاورميانه و جهان اسلام و مسايل بين اسلام و غرب است كه پيش از ارائه نظريه برخورد تمدن‌ها از سوی هانتينگتون و پس از آن، ده‌ها كتاب و مقاله در اين باره نوشته است.
كتاب‌های برنارد لوئيس در حوزه خاورميانه و مسايل اسلامی به كانون توجهات گسترده محافل علمی تبديل شده و ديدگاه‌های وی بويژه در مسأله فلسطين و اسرائيل بسيار مورد توجه و تأمل محافل علمی غربی قرار گرفته است. همزمان، لوئيس يكی از متفكرانی است كه ديدگاه‌هايش تأثيری غير قابل انكار بر تصميم‌سازی‌های دولت آمريكا پس از حوادث 11 سپتامبر داشت و گرچه نظريه برخورد تمدن‌های هانتينگتون پس از اين حوادث شهرت جهانی پيدا كرد اما تأثير كتاب‌ها و مقالات و تعاملات فكری و سياسی و روابط عميق برنارد لوئيس با سياستمداران غربی يكی از مهم‌ترين تأثيرات را بر سياست خارجی نومحافظه‌كاران آمريكا به جای گذاشت.

گرچه تأثير تفكرات برنارد لوئيس به حدی بود كه در آن دوران از دكترينی با عنوان "دكترين لوئيس" نام برده شد و سياست خارجی آمريكا با تأثير از ديدگاه‌های وی با رويكرد تازه‌ای به خاورميانه و جهان اسلام شكل گرفت اما محدود كردن نگاه در اين زمينه به يك شخص، از گستره و عمق برداشت صحيح می‌كاهد. از اين رو در كنار نظريات و آثار برنارد لوئيس و ساموئل هانتينگتون بايد از انديشمندان و فعالان ديگری نظير فرانسيس فوكوياما، فريد زكريا و همچنين فؤاد عجمی و ديگر انديشمندان و فعالان سياسی مرتبط با محافل تصميم‌سازی و نيز آثار آن‌ها در قالب كتاب‌ها و مقالات، به عنوان عنصری بسيار مهم از عناصر تأثيرگذار بر جريان‌های سياسی پس از 11 سپتامبر نام برد.

اما نكته‌ای كه در بررسی اين مسايل قابل تأمل است آن است كه چه طور مجموعه‌ای از ديدگاه‌ها درقالب رويكرد يا نظريه از طريق مقاله و كتاب، اذهان عمومی را تحت تأثير قرار می‌دهند و همزمان تعامل صاحبان اين ديدگاه‌ها با نخبگان سياسی و گردانندگان سياست خارجی يك كشور می‌تواند جريانی به راه بيندازد كه نظام سياسی يك منطقه و حتی نظام جهانی را دستخوش دگرگونی كند؟

پاسخ به اين سؤال گرچه مجالی وسيع می‌طلبد اما به طور خلاصه كاركرد اين جريان نتيجه تركيب قدرت تفكر در نظريه‌پردازی و قدرت سياسی با زير شاخه‌های آن است. تفكر، قدرت آفرين است و متفكر، انسان قدرتمندی است كه می‌تواند توليد قدرت كند اما همين انسان برای جلوه‌گر كردن قدرت تفكر خود نياز به ابزار آن دارد. انتقال تفكر از عرصه اذهان به صحنه اجرای سياسی، نيازمند قدرت سياسی و زير شاخه‌های آن است. اگر اين ابزار فراهم نباشد چه بسا قدرت تفكر هم دست كم تا مدت زمانی معين راه به جايی نبرد. سياسی‌شدن اين ديدگاه‌ها و بازتاب آن در صحنه عمل سياسی در سطح منطقه‌ای و جهانی نيز گويای همين مطلب و تركيب اين دو قدرت است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها