چاپ نخست كتاب «فعالان سرزمينهاي اشغالي، فعالان سياسي صهيونيست» تحقيق و پژوهش شده توسط موسسه تحقيقات و پژوهشهاي سياسي ـ علمي ندا، از سوي انتشارات «نداء زيتون» منتشر و روانه بازار نشر شد.-
خاورميانه و حكايت نفت و فلسطين
خاورميانه همواره مهد تمدنهاي بزرگ بشري بوده است و اديان الهي در خاورميانه ظهور كردهاند و از اين ناحيه به بقيه جهان تسري يافتهاند. نخستين انقلاب تاريخ بشر يعني «انقلاب كشاورزي» نيز در اين منطقه رخ داد. اين انقلاب يا به گفته «الوين تافلر»، «اولين موج تمدن بشري» بدون هيچگونه روايتي به جهان صادر شد. دومين انقلاب تاريخ بشر (انقلاب صنعتي) در «اروپا» رخ داد، اما با روايت خاصي به خاورميانه كشيده شد.
استعمارگران اروپايي، خاورميانه را به گذرگاهي براي ورود به «شرق» تبديل كردند و در اين راستا، در سالهاي آغازين قرن بيستم، كشف نفت، خاورميانه را به قلب جهان تبديل كرد. در همان سالها بود كه «آلفرد ماهان آمريكايي» براي نخستين بار اصطلاح «خاورميانه» را به كار برد. در آن مقطع غربيها كه شرق يا «خاور» را نسبت به خود ميسنجيدند و مناطق نزديك اروپا يا حاشيه مديترانه را «خاور نزديك» ميخواندند، كشورهاي شرق و جنوب شرق آسيا را «خاور دور» و نواحي بين اين دو منطقه را «خاورميانه» ناميدند.
نفت خاورميانه تاثير بهسزايي در دو جنگ عالمگير بر جاي گذاشت. در جريان جنگ جهاني اول، انگليسيها با تغيير سوخت كشتيهاي خود از زغالسنگ به نفت، به ابر قدرتي در عرصه آبها تبديل شدند. «ژرژ كلمانسو» نخست وزير فرانسه در آن مقطع گفت كه ارزش نفت برابر خون سربازان است.
با صدور «اعلاميه بالفور» در سال 1917 نخستين گام عملي براي تشكيل «رژيم صهيونيستي» برداشته شد. پيش از آن يعني در سال 1897، با برگزاري كنفرانس «بازل» توسط «تئودور هرتصل» زمينه فكري پيدايش يك دولت يهودي فراهم شد و تعدادي از يهوديان به كمك «آژانس يهود» و «صندوق ملي يهود» از «اروپاي شرقي» و «روسيه تزاري» به سرزمين فلسطين مهاجرت داده شدند. سرانجام در 14 ماه مي 1948، رژيم صهيونيستي در سرزمين فلسطين تشكيل شد و تمامي معادلات سياسي منطقه را تحت تاثير قرار داد. از آن سال به بعد، خاورميانه با دو مولفه شناخته ميشد؛ نفت و بحران فلسطين.
خاورميانه در مدت كوتاهي شاهد چندين جنگ خونين شد و كشورهاي عربي با تقليل بحران مذكور به سطح «عربي ـ اسراييلي» در پشت «ناسيوناليسم عربي» صف آرايي كردند. اين رويكرد به معني دخالت نكردن بخش عمده يك طرف بحران مذكور؛ يعني كشورهاي اسلامي غير عرب در آن بود. اين در حالي است كه موضوع فلسطين به همه مسلمين مرتبط و قبله نخست آنان «بيتالمقدس» است و از آن مهمتر، خطر صهيونيسم «جهان اسلام» را تهديد ميكند. البته بيتالمقدس شهري محسوب ميشود كه علاوه بر مسلمانان و يهوديان، براي «مسيحيان» نيز داراي ارزش و احترام ويژهاي است.
با شكست ناسيوناليسم عربي، «كمونيسم و مبارزات چريكي و خلقي» مدتي انديشه مبارزه با رژيم صهيونيستي را تغذيه كرد. با «پيروزي انقلاب اسلامي ايران» در ماهيت بحران مذكور يك تغيير اساسي ايجاد شد و اسلام به عنوان عامل مبارزه با صهيونيسم به ميدان آمد.
پيدايش صهيونيسم سياسي
بررسي تاريخ «صهيونيسم» نشان ميدهد كه اين تفكر بر مبناي نوعي «نخبهگرايي» استوار بوده است. نخبگان مذهبي و اقتصادي، يهوديان پراكنده در كشورهاي مختلف را قرنها سازماندهي ميكردند. با تبديل صهيونيسم مذهبي به صهيونيسم سياسي در اواخر قرن نوزدهم ميلادي، نخبگان سياسي و سپس نظامي نيز به ميدان آمدند تا سرانجام در سال 1948 با تصرف سرزمين «فلسطين»، رژيم صهيونيستي ايجاد شد. طي شش دهه اخير، نخبگان نقش بهسزايي در حيات اين رژيم ايفا كردهاند.
ماهيت تهاجمي رژيم صهيونيستي از يك طرف و سنخيت نداشتن آن با منطقه خاورميانه و جنگهاي مداوم باعث شده است تا نخبگان نظامي به تصميمگيرندگان اصلي تبديل شوند. در اين رژيم بر خلاف ديگر كشورهاي دنيا، همه زنان و مردان ـبه استثناي موارد خاصـ دو دوره خدمت «وظيفه عمومي اجباري و دوره احتياط» را بايد طي كنند. با احتساب دوره طولاني احتياط، عملا هر شهروند اسراييلي تا پس از دوره ميانسالي، يك نظامي خواهد بود. با توجه به اين كه انجام خدمت نظامي، پيششرط استفاده از خدمات دولتي است، كسي كه اين دوره طولاني را پشت سر نگذارد، از تمامي خدمات محروم خواهد ماند.
نظاميان اسراييلي نه تنها در دوره نظاميگري ايفاي نقش ميكنند، بلكه به گفته «ديويد بن گوريون» نخستين نخست وزير رژيم صهيونيستي اين رژيم، سياست خارجي ندارد، بلكه سياست دفاعي دارد و نظاميان پس از بازنشستگي، وارد عرصه سياسي ميشوند. بررسي سوابق روساي جمهور، نخستوزيران، وزرا، اعضاي كنست و ... حاكي از آن است كه اكثريت قريب به اتفاق آنان داراي سوابق گسترده نظامياند.
به عقيده نويسنده كتاب، در ادبيات جامعهشناسي سياسي، چنين دولتهايي را «دولت پادگاني» ميگويند. ساختار سياسي رژيم صهيونيستي به ويژه نظام حزبي و پارلماني و تشكيل دولتهاي ائتلافي موجب شده تا نخبگان نظامي و سياسي به تناوب در كانون تصميمگيري قرار گيرند. به همين دليل ممكن است يك شخص چندين دوره نخست وزير، وزير و عضو كنست(پارلمان اسراييل) شود، در حالي كه براساس عرف سياسي در كشورهاي مختلف، معمولا افرادي كه مدتي در مقامات عالي مانند نخستوزيري فعاليت ميكنند، ديگر در سطوح پايينتر مانند وزارت فعاليت نخواهند كرد، در اسراييل يك فرد ممكن است به تناوب نخستوزير و وزير شود.
اگرچه ادعا ميشود كه اسراييل، رژيمي «دمكراتيك» است، اما سازوكار پيچيده ارتقا در اين سيستم باعث ميشود كه قدرت بين طيف نسبتا محدودي دست به دست شود و تعداد معدودي از نخبگان در اين گردش قدرت حضور داشته باشند.
با توجه به ساختار سياسي و نخبگي رژيم صهيونيستي، به نظر ميرسد شناخت نخبگان و فعالان سياسي و نظامي آن، مناسبترين رويكرد براي شناخت اين رژيم باشد. با آگاهي يافتن از اين نخبگان نه تنها ميتوان تحولات گذشته و حال را تحليل كرد، بلكه حتي ميتوان تحولات آتي را نيز پيشبيني كرد، زيرا دايره تغييرات نخبگي ساختار سياسي اسراييل مشخص است و همواره نخبگان قديمي در ساختار تصميمگيري حضور دارند.
در اين كتاب تعدادي از شخصيتهاي سياسي اسراييلي كه از معروفيت بيشتري برخوردارند، گزينش شدهاند. طبيعي است كه اين فهرست نميتواند كامل باشد و شامل همه فعالان سياسي نخواهد بود. با اين وصف تلاش شده است تا از تمامي احزاب و جناحهاي سياسي و نظامي، مهمترين افراد انتخاب شوند. نحوه معرفي اين افراد به اين صورت است كه پس از بررسي زندگينامه و سوابق سياسي و اجرايي، ديدگاهها و آراء آنها درباره مهمترين مسائل بحران خاورميانه ذكر ميشود.
با توجه به اين كه مطالب در يك دوره زماني چندين ساله در موسسه تحقيقات و پژوهشهاي سياسي ـ علمي ندا تهيه شدهاند، حسب مورد و شرايط خاص زماني، ممكن است ديدگاه آنها درباره مسائلي تشريح شده باشد كه برخي از آنها مربوط به سالهاي گذشته باشد. با اين وصف، ديگر مطالب به روز شدهاند و زندگينامه و مواضع آنان تا پايان سال 2009 را دربرميگيرند.
نتيجهگيري
بر اساس مطالب كتاب، بررسي زندگينامه و ديدگاههاي سياسي فعالان سياسي اسراييلي در اين كتاب نشان ميدهد كه ارتش اسراييل عمدهترين كانون نخبهساز در اين رژيم محسوب ميشود و اكثريت قريب به اتفاق تصميمگيرندگان سياسي از اين مكتب فارغالتحصيل شدهاند.
طبيعي است كه «نظاميگري» خلقيات خاصي را ايجاد ميكند و اين وضعيت در رژيم صهيونيستي كه ماهيت آن نژادپرستانه و تهاجمي است، باعث ايجاد نوعي رفتار تهاجميتر ميشود.
در بخشي از اين كتاب آمده است: «بررسي آرا و ديدگاه فعالان سياسي اسراييلي آشكار ميكند كه آنها به هر حزب و گروه سياسي كه تعلق داشته باشند، داراي خطوط قرمزياند كه به شدت به آن وفادارند و حتي اگر در ظاهر و بياناتي ابهامآميز در برخي زمينهها از خود نرمش نشان دهند، اما در مواقع حساس، پايبندي خود را به خطوط مذكور نشان ميدهند. همچنين برخي از فعالان سياسي اسراييل به راحتي مواضع صريح و شفاف خود را بيان ميكنند و اين مواضع به خوبي نشان ميدهد كه آنها درباره موضوعات مختلف بحران خاورميانه چگونه ميانديشند.»
اعتقاد به «بيتالمقدس» يكپارچه به عنوان پايتخت رژيم صهيونيستي، مخالفت با بازگشت «آوارگان فلسطيني» به علت پيامدهاي آن به ويژه برهم زدن توازن جمعيتي و در نهايت نابودي رژيم صهيونيستي، «تروريست» ناميدن گروههاي مبارز فلسطين و حمايت از سركوب شديد آنان، تداوم ساخت و ساز شهركهاي صهيونيستينشين، قطع روابط «ايران، سوريه و حزبالله» و قلمداد كردن جمهوري اسلامي به عنوان تهديدي جهاني از جمله مهمترين ديدگاههاي مشترك فعالان سياسي اسراييلي محسوب ميشوند.
چاپ نخست كتاب «فعالان سرزمينهاي اشغالي، فعالان سياسي صهيونيست» با شمارگان 2000 نسخه، 407 صفحه و بهاي 60000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما