ايبنا نوجوان: اين مجموعه شعر در چهار فصل با عنوان‌هاي «بچه‌هاي شهر ما»، «برف گل ياس»، «مثل ظهر عاشورا» و «كوچه‌ي فرشته‌ها» تنظيم شده است.
شعر «كاشكي مال من بود بالت!» كه نام كتاب نيز از آن برگرفته شده يكي از شعرهاي دومين فصل اين كتاب است.
بخشي از اين شعر را باهم بخوانيم:
«گاه مي‌ديدمش توي كوچه
با كتابي كه زير بغل داشت
او كه يك خانه از مهرباني
در دل پاك اهل محل داشت
راستي از همان روز اول
دوست من پريدن بلد بود
مثل يك شعر خوب و صميمي
مثل يك قصه‌ي مستند بود
درس او بود يك چيز ديگر
غير جبر و علوم و رياضي
بر لبش بود فعل شكفتن
حال او بود بهتر ز ماضي
خوب فهميده بودند مردم
او در آيينه‌ها خانه‌اي داشت
دفتري از الفباي پرواز
در دل تنگ پروانه‌اي داشت
گرچه در كوچه‌مان نيست ديگر
سايه‌اش در دل كوچه جاري‌ست
در زمستان سوزان هر سال
كوچه با خاطراتش بهاري‌ست
عكس او را كه مي‌بينم، انگار
مي‌كشم باز از خود خجالت
اي پرنده، پرنده، پرنده
كاشكي مال من بود بالت!
باز پايان شعر من آمد
آي غم‌ها چه بي‌انتهاييد
خسته‌ام ديگر از اين جدايي
دوستان شهيدم، كجائيد ...»
حميد هنرجو از شاعران نام‌آشناي حوزه‌ي كودك و نوجوان است و تا كنون آثار بسياري از او منتشر و روانه‌ي بازار شده است.
چاپ نخست كتاب «كاشكي مال من بود بالت!» توسط انتشارات تجلي مهر در 80 صفحه و بهاي 3000 تومان به كتاب‌فروشي ها آمده است.
دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۶:۳۰
نظر شما