بدترين روز زندگي شما چه روزي است؟ آيا ممكن است روزي كه با بدشانسي شروع شده، پاياني بدتر هم داشته باشد؟ در «مسير داستان را انتخاب كنيد» اين موضوع به انتخابهاي شما بستگي دارد. پس از انتخاب يكي از گزينهها، داستان را دنبال كنيد تا ببينيد كه سرانجام تصميمتان چيست!
تصور كنيد در حاليكه اعضاي خانواده قرار است براي گذراندن تعطيلات تابستاني به هاوايي سفر كنند، شما بايد براي جبران خسارتي كه به خانهي همسايه وارد كردهايد به مزرعهي عمو نوربرت برويد و تازه، اتوبوسي كه با آن سفر ميكنيد در فاصلهي ده كيلومتري مقصد خراب ميشود!
هوا به شدت گرم است و شديداً احساس تشنگي و گرسنگي ميكنيد. ابرهاي سياهي در آسمان شكل ميگيرند. چند ساعتي طول ميكشد تا يك ماشين يدككش به محل توقف اتوبوس برسد تا بتوانيد دوباره به حركت ادامه دهيد.
در اينجا شما دو انتخاب داريد؛ هم ميتوانيد از اتوبوس پياده شويد و بقيهي مسير را پياده طي كنيد و هم ميتوانيد تا زمان آمدن يدككش در اتوبوس بمانيد و كمي بخوابيد. البته بايد مراقب باشيد؛ چون اينروز ميتواند بدترين روز زندگي شما باشد! ممكن است گرفتار توفان و گردباد شويد! يا اينكه به مزرعهي عمو نوربرت برسيد، جايي كه اصل ماجراهاي بدترين روز زندگيتان از آنجا آغاز ميشود!
كتاب «بدترين روز زندگي شما» اينجوري آغاز ميشود: «خرافات هيچوقت در زندگيتان جايي نداشت؛ هميشه فكر ميكرديد كساني كه اين باورها را ساختهاند چه ذهن خلاقي داشتهاند! البته همهي اين اظهارنظرها به قبل از جمعهي گذشته كه اتفاقا سيزدهم ماه هم بود مربوط ميشود. آن روز جمعه وقتي داشتيد وارد زيرزمين ميشديد يك گربهي سياه به سرعت از كنارتان رد شد و از زيرزمين فرار كرد. اگر آدمي خرافاتي بوديد، حتماً در همان لحظه يكي از آن كارهاي دفع بدشانسي را انجام ميداديد؛ ولي شما چنين آدمي نيستيد. اما ماجرا به همينجا ختم نشد و روز بعد وقتي مشغول بازي با هواپيماي كنترليتان بوديد، ناگهان كنترل از كار افتاد، هواپيما روي هوا منفجر شد و درست روي بام چوبي خانهي همسايه فرود آمد و حفرهاي بزرگ ايجاد كرد. هنوز اين ماجرا در ذهن پدر و مادرتان جا نيفتاده بود كه فاجعهاي ديگر از راه رسيد. در سالن ورزش ايستاده بوديد و داشتيد راديو گوش ميكرديد كه يكي از دوستانتان صدايتان كرد، وقتي برگشتيد به او جواب بدهيد، دستتان به پيچ تغيير موج برخورد كرد و يك دفعه موسيقي شاد و مسخرهاي از بلندگوي مدرسه پخش شد و در نتيجه براي يك هفته از مدرسه اخراج شديد!»
خب! به نظر ميرسد اين بد شانسيها تمامي ندارند؛ اما «ادوارد پاكارد» با در نظر گرفتن 38 پايان متفاوت براي اين داستان، به شما كمك ميكند تا از اين مخمصهها رهايي پيدا كنيد.
كافي است پيش از هر انتخاب خوب فكر كنيد تا بتوانيد به وضع و مشكلات خود سر و ساماني بدهيد.
«بدترين روز زندگي شما» ششمين عنوان از مجموعهي «مسير داستان را انتخاب كنيد» نوشتهي «ادوارد پاكارد» است.
پاكار در سال 1931 متولد شد. او وكيل، مقالهنويس و داستاننويس است و با گروه نويسندگان مجموعهي «مسير داستان را انتخاب كنيد» همكاري كرده است.
اين كتاب را «فريبا شريفي» ترجمه و انتشارات ديبايه با قيمت 2600 تومان منتشر كرده است.
نظر شما