مهدي محدثي، نويسنده و پژوهشگر ديني: خوشا بر ایمان و عزم راسخ شما آزادگان که در استواری و نفوذ ناپذیری همچون دژهای مستحکم تاریخ بوده و هستيد. درود بر شما آزادگان سرفراز که فاتحان قلههای صبرید. آفرین بر استقامتتان که بلالوار، در زیر تازیانههای دشمن، از عقیده خود، این سرمایه گرانبها و عظیم انسانی پاسداری کرديد، حتی لحظهای از امام(قدس سره) و انقلاب دست برنداشتید._
درود بر شما یادگاران هشت سال دفاع مقدس؛ یادگار همرزمانی که عروج خونینشان بر اراده پولادین شما خللی وارد نساخت و شهادت یاران همبندتان زیر چکمههای دژخیمان بعثی و تازیانههای ستم، شما را در راه نیل به هدف مقدستان پایدارتر كرد و شکنجههای خصم زبون زانوان شما را سست نساخت.
حككردن صدها صفحه بر خاطرات هر روز تاريخ در بيان همدلی تان كه ازهم گسلنده هستی دشمن شده بود، كم است. مقاومتتان، زخم بر تن شب خصم زده و اتحادتان و پایمردیتان لرزه بر پیکر اهریمن افکنده بود.
با وجود آن كه قلمهاي فراواني در كتابهاي فراواني گفتهاند، اما باز تكرار ميكنم كه از این سو این ما بودیم که سالهای سال، در دل غم هجران و در دیدهها اشک انتظار داشتیم؛ «پایان شب سیه» را به امید «صبحی سپید» به انتظار نشسته بودیم. آری، ما نیز صبر کردیم، اما مگر میتوان با شما از صبر سخن گفت؟! واژه «صبر» در شما تجلی و از شما معنا یافت!
شما آزادگان هرگز اسیر نبودید، بلکه با صبری انقلابی، دشمن را اسیر خود کرده بودید. آری، صبر در برابرتان زانو زد و از رویتان شرمسار بود؛ بدین سان بود که آیه «ان مع العسر یسرا»ي قرا» كريم تفسیری دیگر یافت!
آن هنگام که قرارشد بازگردید، با خود سرودیم که:
رواق منظر چشم من آشیانه توست/ کرم نما و فرودآ که خانه، خانه توست
... در آن روز موعود، دلهای همه در سینهها مضطرب و بی آرام بود. سرانجام همچون پرستوهای مهاجر، «قفس تنگ غربت» را گشودید و آزاد و سبکبال به سوی «مام وطن» پر کشیدید. آنگاه «عاشقانه ترین بوسه تاریخ» را بر خاک پاک میهن اسلامی زديد، آن را توتیای چشمان غمگین خود ساختيد، چشمهایی که از فراق یار، آن «پیر سفرکرده از جماران» بارانی بودند.
بازگشت شما، دیدگان بیفروغ و منتظرمان را روشنی بخشید و مرهمی شد بر آلام سینههای سوزانمان.
... و به تفسیر «کتاب آزادگی» پرداختید... .
ای مفسران بزرگ آزادی و آزادگی! به كنعان خوش آمدید.
نظر شما