وي افزود: امروز ما اغلب با گرتهبرداري از جريان ترجمه كار ميكنيم و در اين باره در زمينه ادبيات مدرن حدود 20 يا 30 سال از جريان ادبيات روز دنيا عقب ميمانيم. فاصله ميان ماركز واقعي و ماركزي كه به ما رسيده، بسيار زياد است.
اين نمايشنامهنويس تصريح كرد: اين روزها خيليها هنوز مارگريت دوراس ميخوانند؛ در حالي كه اين نويسنده در يكي، دو كتاب خلاصه ميشود يا مثلا بايد گفت كه دغدغههاي ويرجينيا وولف در همه آثاري كه خلق كرده، كاملا شخصي بوده است.
نويسنده «بار باران» در ادامه سخنانش با مروري بر فلسفه هنر نو توضيح داد: بنيان تفكر ما در مواجهه با جريانهاي ترجمه و وارداتي غرب، به مشكل دچار شده و اگر ما بخواهيم ادبيات خود را معاصر كنيم، دست به كارهايي ميزنيم كه آن كارها نميتوانند در نهايت مخاطبپذير باشند.
تشكري همچنين با اشاره به اينكه آثار تجربي و خودجوش نويسندگان صاحبنام ما هنوز جزو پرطرفدارترين كتابهاي آنهاست، اضافه كرد: آثار قديميتر دولتآبادي يا «شراب خام» اسماعيل فصيح هنوز پرطرفدارند ولي ما ميبينيم كه «درخت انجير معابد» احمد محمود نميتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند؛ چرا كه اين قبيل آثار اين نويسندگان در سمتوسوي ترجمه خلق شدهاند و مترجم، پل ارتباطي نويسنده است.
نويسنده «پاريس پاريس» در ادامه به رواج نوع محفل ادبيات داستاني در سالهاي اخير اشاره كرد و گفت: من فكر ميكنم جريان امروز ادبيات داستاني ما محفلگرا شده و براساس رضايتمندي مخاطب عام شكل نگرفته است. در واقع، فقدان زندگي تجربي و محيطي، سبب ميشود نويسنده به فضاهاي كاملا شخصي ورود كند و دغدغه ناخودآگاه جمعي را از دست بدهد.
وي تصريح كرد: نويسندهاي مانند نجيب محفوظ ميتواند از روي هزار و يك شب ما بنويسد، ولي ما هنوز نتوانستهايم. وقتي ترجمه آثار متاثر از ادبيات كلاسيك ما از غرب، به دستمان ميرسد، تازه آن را نمونهاي ميگيريم كه از رويش تقليد كنيم و اين يعني قطع ارتباط با ريشهها.
تشكري همچنين در پاسخ به اين سوال كه «با توجه به زمينه آثار قبليتان، فكر ميكنيد نحوه نگاه به زندگي كهن الگوهاي مذهبي و ايراني چگونه بايد در جريان خلق اثر شكل بگيرند؟»، گفت: خيليها اين جريان را خطي ميبينند. در آثار خطي جريان تخيل مقدس سير نميشود؛ در حالي كه در خلق اين قبيل آثار بايد با توجه به نگاه به اجتماع درباره زندگي شخصيتها دست به نگارش زد.
نظر شما