چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۵:۴۳
زندگينامه ارنست همينگوي در پاريس منتشر شد

زندگي ارنست همينگوي همراه همسر اولش هادلي ريچاردسون در اوايل دهه 1920 ميلادي در پاريس سرشار از وقايع و شخصيت‌هايي بود كه بعدها در رمان‌هايش انعكاس ‌يافت.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) به نقل از آلاباما نيوز، بسياري مي‌دانند يا گمان مي‌كنند می دانند ارنست همينگوي كه بوده است؛ نويسنده مغروري كه ماجراهاي متعددي چون جنگ داخلي اسپانيا و جنگ جهاني دوم را از سر ‌گذراند، چهار بار در زندگي ازدواج ‌كرد و پايان زندگي‌اش را با تفنگ مورد علاقه‌اش به دست خود رقم زد. اما در وراي چنين افسانه ای، مردي يا آميزه‌اي از هر دو، همينگوي ديگري وجود دارد كه تاكنون هرگز نديده‌ايم. هادلي ريچاردسون، همسر اول همينگوي بهترين فردي است كه مي‌توانست شخصيت واقعي او را از دوران زندگي مشتركشان در پاريس، عصر موسيقي جاز و دوستي با چهره‌هايي چون ازرا پاوند، گرترود اشتاين و اف. اسكات فيتزجرالد در كافه‌هاي بلوار مون پارناس برملا سازد.
 
پائولا مك‌لين در رمان «همسر پاريسي» داستان دختر‌ 28 ساله‌اي را بازگو مي‌كند كه با نويسنده تازه‌كاري كه تاكنون اثري منتشر نكرده است ازدواج كرده و همراه او از آمريكا به پاريس مي‌آيد. هنر ادبي مك‌لين قصه‌اي عاشقانه را روايت مي‌كند كه بيش از پيش ما را به تأمل درباره ازدواج نخست و يكباره ارنست و هادلي فرا مي‌خواند.
 
قصه 5 سال ازدواج اين دو و زندگي در پاريس مكملي بر زندگينامه‌هاي متعدد همينگوي و خصوصا كتاب خاطرات او «پاریس، جشن بیکران» از زندگي در پاريس است. نويسنده تصويري از يك زوج تازه ازدواج کرده، در پاريس مملو از هنرمنداني با سلايق گوناگون كه رؤياي شهرت در سر مي‌پرورانند ترسيم مي‌كند. در اين تصوير بازتاب شعاع آفتاب از سطح آب رودخانه سن از روزگاري كه پيكاسو در كنارش در پاريس قدم مي‌زد به چشم مي‌خورد و بوي ظرف‌هاي شيريني‌هاي كرپ خياباني به مشام مي‌رسد.
 
با صداي نجواگونه مك‌لين صداي ورود ناميمون زن ديگري را مي‌شنويم كه در هيات دوست به زندگي اين زوج جوان وارد شده و سرانجام پيوند آنها را پس از پنج سال زندگي مشترك دو پاره مي‌كند.

همينگوي در پاريس روز و شب از ديگران کتاب قرض مي‌گرفت و مي‌خواند. معماري و فضاي هنري پاريس كه كشمكش سلايق ادبي تازه‌اي چون سمبوليسم، سورئاليسم و فوتوريسم را در ميان دارد، دوستي هادلي و ارنست با نويسنده‌اي چون گرترود اشتاين و ازرا پاوند كه به نام "نسل گمشده" در صف اديبان ديگري چون جان اشتاين بك، تي. اس. اليوت، اريش ماريا رمارك و اسكات فيتز جرالد پاريس را به عنوان مأمن پس از جنگ جهاني اول برگزيده بودند، آرام آرام در باورهاي قديمي همينگوي جوان درباره خانواده و ارزش‌هاي سنتي دست مي‌برد.
 
در دوره‌هاي مختلفي خانواده همينگوي در آپارتمان‌هاي كوچك و فقيرانه‌اي در محله‌هاي كارگرنشين پاريس زندگي مي‌كنند. 2 هزار دلار پول ساليانه‌اي كه پدربزرگ هادلي از آمريكا مي‌فرستد مكملي بر درآمد همينگوي از كار روزنامه‌نگاري‌اش براي روزنامه تورنتو استار و فروش اشعار و داستان كوتاه‌هايش است. خرج محتاطانه و نرخ تبديل ارز مطلوب گه‌گاه امكاني فراهم مي‌سازد كه اين دو سفري به سویيس، اتريش، اسپانيا و منطقه ساحلي ريويراي فرانسه انجام دهند.
 
ميل فراوان همينگوي براي بهترين نويسنده آمريكايي شدن او را دائما به دست بردن در ساختار جملات، كوتاه كردن تعاريف و كاربردهاي زباني و بيشتر كردن كنش داستاني پيش مي‌برد. در همان حال هادلي هم نقش الهه ارنست، همسر و بعدها مادر فرزند نو رسيده‌شان را ايفا مي‌كرد. او كه 8 سال بزرگتر از ارنست بود پيش از ملاقات با سرباز بازگشته از جنگ جهاني اول در شيكاگو و ازدواج با او زندگي آرام و ايمني را در كنار خانواده در ميسوري تجربه كرده بود. ارنست در آن زمان كه به سختي در ايتاليا مجروح شده بود عاشق پرستاري ايتاليايي از صليب سرخ مي‌شود كه او را ترك مي‌كند و با فرد ديگري مي‌رود. اين رويداد بعدها در رمان شبه زندگينامه‌اي «وداع با اسلحه» (1929) كه در آن گفته مي‌شود كاراكتر قهرمانش را از شخصيت هادلي ريچاردسون و روح پاك او اقتباس كرده است، منعكس مي‌شود.
 
در سال‌هاي بعد سفري همراه هادلي براي شركت در مراسم گاوبازي در اسپانيا بستر مساعدي از دوستي‌هاي صميمانه و اغلب زودگذر براي او فراهم مي‌سازد كه چون گاوبازي ماچسيموي اسپانيايي در رمان «خورشيد هم طلوع مي‌كند» خود را نشان مي‌دهد. يكي از جذابيت‌هاي اصلي رمان «همسر پاريسي» اين نوع اشارات به وقايع و مردماني است كه به او در دستيابي به فناناپذيري ادبي در آثارش خدمت مي‌كنند.
 
هادلي با عشقي عميق شيفته و مؤمن به استعداد ادبي همينگوي به واسطه وفاداري خلل ناپذيرش اخلاق دمدمي، جاه‌طلبي‌هاي بلندپروازانه و ساعات بي‌پايان نوشتن در تنهايي ارنست را تحمل مي‌كرد. همينگوي مانند كاراكترهاي دقيق يك رمان خوب با شخصيتي پر اشكال در حاشيه‌هايي خاكستري در آمد و شد است. شخصيت اسرارآميز او با هنرمندان پالوده و پاكيزه آن دوران فاصله زيادي داشت. او به صورت يك مرد دائم‌الخمر اما منظم، آرام و ساكت اما خودخواه، پدري بي‌ميل به خانواده اما دوست داشتني، محكم اما حساس، كاريزماتيك اما اغلب ظالم، در يك لحظه مبارزه طلب و در لحظه‌اي ديگر لاف‌زن و گزافه‌گو نمايان مي‌شود. سرانجام اخلاق تحمل ناپذير او كه بيش از پيش هادلي را در رابطه با دوستي‌هايش با ديگران تحت فشار مي‌گذاشت به جدايي هادلي از او منجر شد.
 
شايد پسر زيبايي كه هادلي از نخستين ملاقاتش با ارنست به او اطلاق مي‌كرد، بيش از اندازه از سوي مادر سلطه جويش، متاركه پرستار ايتاليايي يا حادثه مجروحيت زمان جنگ ضربه خورده بود كه دوستانش را تا آنجا تحت فشار مي‌گذاشت كه او را رها مي‌كردند.
 
رمان «همسر پاريسي» در 336 صفحه امسال از سوي نشر بالانتين بوكس آمريكا به زبان انگليسي به بازار راه يافت. پائولا مك‌لين دو مجموعه شعر، زندگينامه‌اي به نام «مانند خانواده» و رماني به نام «بليتي براي سواري» منتشر كرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها