سه‌شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۸:۱۳
وقتي بابانوئل از راه نمي‌رسد

اوليويا روزنتال نويسنده رمان «رني‌ها پس از نوئل چه مي‌كنند؟» كه به عنوان برنده سي و هفتمين جايزه ادبي اينتر 2011 انتخاب شد، در گفتگويي به توضيح احساساتش درباره اين رمان مي‌پردازد.*

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) به نقل از روزنامه ليون كاپيتال، اوليويا روزنتال (متولد پاريس، 1965) از سال 1999 تاكنون 7 رمان منتشر كرده است و سال 2007 رمان «كسي براي غيب شدن آنجا نبود» او برنده جايزه وپلر فرانسه شد. پيش از اين نيز رمان «رني‌ها پس از نوئل چه مي‌كنند؟» به فهرست جوايز ادبي فمينا و مديسي راه يافته بود. 

اثر تازه روزنتال قصه كودكي را بازگو مي‌كند كه به آمدن بابا نوئل باور دارد اما روزي مجبور به انكارش مي‌شود، لباس حيوانات وحشي به تن مي‌كند و به هيبت آنها در مي‌آيد. آدري هادورن از روزنامه ليون كاپيتال با نويسنده به گفت‌وگو پرداخته و قصه نامتعارف رمان را كه با روايتي حيواني وضعيت انساني را ترسيم كرده، همراه نويسنده به چالش كشانده است.

رابطه انسان و حيوان در رمان شما «رني‌ها پس از نوئل چه مي‌كنند؟» رمزگشايي شده است. چنين جرقه‌اي چطور در ذهن شما زده شد؟
در حين نوشتن رمان مشغول كار روي ساختار متن و جمع‌آوري اطلاعات و مستندات لازم براي صورت‌بندي كتاب بودم. هدفم يافتن شيوه‌ ديگري از صحبت درباره شباهت‌هاي نزديك انسا‌نها با حيوانات بود و براي رسيدن به اين هدف چندين مصاحبه با افرادي كه دايم با حيوانات سر و كار دارند انجام دادم. پس از اتمام كتاب دريافتم كه مي‌توان آن را نگاهي از وضعيت حيواني دانست. اما اين نگاه نه فلسفي است، نه در صدد ارزشگذاري و نه انسان‌شناسانه، بلكه از ابتدا تا پايان تنها روايت و داستان بازگو شده است.

بازگشت به وضعيت حيواني در كتاب شما كه روايت پرمايه و معنايي درباره انسان و وضعيت انساني ارايه مي‌دهد، فضايي براي نگاهي عميق درباره آزادي ايجاد مي‌كند. اين رمان چگونه زاده شد؟ چه ديدگاهي شما را به نقش و حضور حيوان در رمانتان كشاند؟
من جدي مي‌خواستم كتابي درباره حيوانات بنويسم و به طور اخص درباره تقسيم قلمرو بين انسان و جانوران؛ ابتدا داستاني خطي را شروع كردم كه نرسيدم آن را شكل دهم. در همين زمان بود كه با استفان تيده ملاقات كردم؛ هنرمند مجسمه‌سازي كه به جشنواره نانت دعوت شده بود. او مي‌خواست يك دسته گرگ را در شهر بازسازي كند و از من خواست در صورت تمايل به نوشتن متني درباره گرگ‌ها با او در تهيه اثر هنري‌اش همكاري كنم. من قبول كردم و شروع به كار مستندسازي كردم. مصاحبه بلندي با مربي گرگ‌هايي كه به نانت آورده بودند انجام دادم و اسناد مربوط به قراردادها و حقوق حيوانات وحشي و خانگي را خواندم. اين مرحله از كار به من غناي موضوع را نشان داد و تصميم گرفتم كار را با پرسش از متخصصان بيشتري چون مربي باغ وحش، مسوولان لابراتوارهاي حيوانات، دامپزشك، قصاب و ديگران پيش ببرم. سرانجام، من فكر نمي‌كنم كتابم از دنياي حيوانات سخن بگويد، بلكه روابط پيچيده، ناپايدار و سختي كه ما انسانها با آنها داريم را بازگو مي‌كند. در واقع به باور من مرز بين ما انسان‌ها و آنها، تزلزل اين مرز، شيوه‌اي كه حيوان ما را به انسانيت‌ و حيوانيت‌مان بازمي‌گرداند، در كانون توجه اثر جاي دارند.

حيوانات به ندرت در مركز چالش‌هاي داستاني قرار مي‌گيرند، از نظر شما اين رمان چه مي‌‌تواند از حيوانات (در رابطه با علم، جامعه‌شناسي، فلسفه و ...) به ما بگويد؟
مزيت ادبيات آن است كه فرصت خلق واقعي داستان‌هايي از دنياي حيوانات را براي ما فراهم مي‌كند؛ براي نمونه «سگ ترير» اثر كافكا واقعا ما را به دنيايي وارد مي‌كند كه از ترس و موقعيت‌هاي پرچالش ساخته شده است. متني است كه در آن مسايل بسيار دقيق و جزيي‌ كه شايد تنها مساله يك حيوان هستند بازگو شده است، مسايلي چون ترس از رانده شدن از گروه يا پناهگاه و در عين حال احساس زنداني شدن در آن جاي امن؛ اين متن براي نخستين بار فرصت تجربه چيزي را فراهم مي‌كند كه تاكنون در مورد آن تنها تفكر مبهمي در سر داشتيم. تنها ادبيات چنين قدرتي دارد كه ما را به جايگاه‌مان هدايت كند.

«رني‌ها پس از نوئل چه كردند؟» رماني است كه به نظر مي‌آيد گسستي عميق خصوصا در بعد ساختار نسبت با آثار پيشين شما دارد. آيا از آنجا كه اثر بين رماني آموزشي، كتابچه بازگشت به زندگي وحشي، روايتي تجربي و روايتي فلسفي در آمد و شد است، خروجي از عادت نوشتاري شما به شمار مي‌آيد؟
اين كتاب كاملا در ادامه آثار پيشين من است. بدون شك بدون انتشار رمان‌هاي «كسي براي غيب شدن آنجا نبود» (برنده وپلر 2007) و «گوشت يخ‌زده» نمي‌توانستم اين اثر را بنويسم. از سويي اين كتاب مانند آثار قبلي من حاصل مصاحبه‌هاي انجام شده با افراد مختلف است و از سوي ديگر مانند باقي آثاري كه روايت كرده‌ام در مرز يك اثر داستاني و مستند قرار دارد. در عين حال تلاش كردم از چيز تازه‌اي حرف بزنم. چون وقتي مي‌نويسم سعي مي‌كنم هر بار در راهي تازه قدم بگذارم و راه قبلي را تكرار نكنم. مطمئنا هدفم انجام كاري خلاف عادت، يافتن يك چيز تازه، تجربه فرم‌هايي كه امكان پا فراتر نهادن مخاطب از محدوده دانسته‌هايش را ايجاد مي‌كند و قدم نهادن وراي مرزهاي دانش است. در مجموع يافته‌هاي من از خوانده‌هايم است و بنابراين چيزهايي را كه پيدا كرده‌ام نوشته‌ام.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها