ايبنا نوجوان: «محمدكاظم اخوان» در رمان «دوست غارنشين من» داستان خانواده‌اي را مي‌گويد كه مسير زندگي‌شان پس از افسردگي فرزندشان و آشنايي تصادفي او با آدم‌هاي عجيب و غريب، كاملاً تغيير مي‌كند.
داستان در فضا و زماني كاملاً تخيلي اتفاق مي‌افتد و شخصيت‌هاي داستاني هم شبيه آدم‌هايي نيستند كه معمولاً در اطراف‌مان مي‌بينيم.
در بخشي از اين كتاب مي‌خوانيم: کرامت همان‌طور که به نقاشی‌های روی دیوار غار نگاه می‌کرد درباره‌ی ارزش‌های تاریخی و هنری‌شان هم چیزهایی به هم می‌بافت. او با دیدن یکی از نقاشی‌ها صدایش گرفت و اشک از چشم‌هایش سرازیر شد.
آن نقاشی زن و مرد نخستینی را نشان می‌داد که در کنار هم نشسته بودند و فرزندشان را در آغوش گرفته بودند و به رو‌به‌رو لبخند می‌زدند. دایناسور کوچکی هم پشت سرشان ایستاده بود و سرش را جلو آورده بود. کرامت با همان چشم‌های گریان زیر آن نقاشی نشست و به امیر بهرام گفت: ببین این‌ها چقدر خوشبخت‌اند. کاش ما هیچ‌وقت تکامل پیدا نکرده بودیم!
دوست غارنشین من از مجموعه رمان نوجوان امروز، رماني است براي گروه سنی «د» و «هـ» ویراستار اين كتاب هدیه شریفی است و طراحي گرافیک و جلد آن را پژمان رحیمی زاده برعهده داشته است.
اين كتاب را انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان با قيمت ۳۲۰۰۰ ریال و شمارگان ۱۵۰۰۰ نسخه روانه‌ي بازار كتاب كرده است.
یکشنبه ۵ تیر ۱۳۹۰ - ۱۷:۰۸
نظر شما