«حتي يك دقيقه كافي است» نوشتهي «آتوسا صالحي» يكي از رمانهايي است كه انتشارات كانون بهتازگي در قالب طرح «رمان نوجوان امروز» منتشر كرده است.\
«حتي يك دقيقه كافي است» با شمارش دقايق آغاز ميشود. «رها» قهرمان داستان به روزي در گذشته فكر ميكند كه ميتوانست يك روز عادي و معمولي باشد؛ اما اينطور نبود. نخستين فصل داستان با يك سوال آغاز ميشود. خواننده همراه با رها دقايق و حوادث را مرور ميكند و آدمهاي قصه را ميشناسد؛ اما هنوز نميداند بازي دقايق و ثانيهها چه تغييري را در زندگي اين دختر نوجوان بهوجود آوردهاند. شروع معماگونه داستان، خواننده را كنجكاو ميكند ادامه داستان را بخواند و راز تكاندهنده رها را بداند.
نويسنده از همان آغاز داستان، تصويري كامل از زندگي يك خانواده متوسط شهري را به تصوير ميكشد و خواننده را در جريان مناسبات اين زندگي قرار ميدهد. قهرمان اصلي داستان، دختر نوجوان دانشآموزي است كه روزهاي معمولي زندگياش در خانه و مدرسه ميگذرد و چيزي به جز تكاليف و قهر و آشتيهاي دوستان مدرسه، جريان عادي زندگياش را تغيير نميدهد. رها علاقهاي نامحسوس به پسر همسايه دارد. علاقهاي كه به نظر ميرسد خودش نيز اطميناني به درستياش ندارد اما از همان نخستين صفحات تا پايان داستان، نشانههاي پنهاني از آن ديده ميشود.
مهمترين سرگرمي قهرمان داستان، بازي شطرنج است و همين بازي فكري نيز بُعد منطقي و متفكر شخصيتش را قابل باور ميكند. رها از زماني كه راز تكاندهنده زندگياش را درمييابد تا آخرين بخشهاي داستان، مثل يك شطرنجباز عمل ميكند. پدر و مادر و حتي مسوولان مدرسه و مشاورش را حريفاني در نظر ميگيرد كه بايد مات شوند و با حدس زدن واكنشهاي آنان، حركتهاي خودش را طراحي ميكند. ديگر شخصيتهاي داستان نيز پدر و مادري هستند كه درگير كار و مشغوليتهاي خودشاناند و عمويي كه نقشي كوتاه اما تأثيرگذار در زندگي رها دارد.
درگيري و كشمكش در رمان «حتي يك دقيقه كافي است»، از همان نخستين پاراگرافهاي كتاب آغاز ميشود و در فصل دوم كتاب، وقتي رها شناسنامهاي با نام خود و با نامخانوادگي ديگري را مييابد به اوج ميرسد. با پيدا شدن شناسنامه و ديگر يادگارهاي ناشناس، زندگي و ذهن رها به هم ميريزد و او ميكوشد با پيدا كردن نشانههايي در گذشته، راهحلي براي بحران هويت زندگياش بيابد.
طرح اصلي داستان ساده و قابل باور است. قهرمان نوجوان داستان با پيدا كردن نشانههايي، دچار بحران هويت ميشود و دست به كار ميشود تا هويت اصلياش را بيابد و نشانههايي از خانواده اصلياش پيدا كند. حوادث داستان و زمان وقوع آنها نيز با نظم استادانهاي طراحي شده است و نشان ميدهد نويسنده از همان آغاز طرح كلي داستان را در ذهن داشته است. نويسنده از پيروز جلوه دادن قهرمان داستان خودداري كرده و با نشان دادن نقطه ضعفها و شكستهاي او، بعد واقعگرايانه داستان را قويتر كرده است. اين نكته يكي ديگر از نقاط قوت طرح داستاني اين كتاب محسوب ميشود.
نويسنده از آغاز داستان تا پايان ماجرا به صورت آشكار و پنهان به خواننده يادآوري ميكند كه ارادهاي پنهاني حوادث زندگي آدمها را ترتيب ميدهد و خواسته يا ناخواسته نوعي تفكر جبرگرا و قضا و قدري را به مخاطب نوجوان منتقل ميكند كه شايد براي مخاطبان اين گروه سني چندان مناسب نباشد.
گفتوگوهاي داستان با لحني كتابي نوشته شده است و تفاوت محسوسي در نوع گويش و انتخاب واژهها براي شخصيتهاي مختلف داستان مشاهده نميشود كه اين نكته يكي از نقاط ضعف رمان «حتي يك دقيقه كافي است» بهشمار ميرود.
داستان از زاويه ديد رها بازگو ميشود و خواننده همپاي او پيش ميرود و گرههاي ماجرا را به تدريج ميگشايد. انتخاب اين زاويه ديد يكي از عواملي است كه باعث ميشود خواننده با قهرمان داستان همذات پنداري كند.
پايان «حتي يك دقيقه كافي است» قابل پيشبيني اما دوست داشتني است. رها گذشته را كندوكاو ميكند. ريشههاي خانوادگياش را در شهر بم مييابد. مادر كه براي مدتي در ذهن او تبديل به يك حريف و دشمن شده است دوباره نقش دوستِ رها را به دست ميآورد. رهآورد رها از بم، اطمينان دوباره به خانواده و كولهباري اطلاعات براي تكليف درس جغرافياست كه جرقه همه اتفاقات داستان را روشن كرده است.
نظر شما