انتشارات گام، يكي از كتابهاي دكتر زئوس را با عنوان «اگر باغ وحش دست من بود» منتشر كرده است.
دكتر زئوس اين تفكرات را از زبان پسر بچهاي به نام «مك گرو» به تصوير كشيده است.
با هم بخشي از كتاب را بخوانيم: «... روز بعدش ميبينيد كه من با كلاه مخصوص مأمور باغوحش يك فيل ـ گربه را كشانكشان ميآورم به باغ وحش!
مردم از تعجب آدامسشان را قورت ميدهند. با ديدن حيوانات عجيب من، از همديگر ميپرسند: «آخه اين بابا همچو موجوداتي را از كجا پيدا كرده؟ چه صورتهاي عجيبي دارند. لابد همهشان را از جاهاي عجيب گرفته آورده!»
بله، آقا جرالد ميگويد: «ما اينيم داداش!» شما هم اگر ميخواهيد حيوانات عجيب شكار كنيد بايد مثل من راه بيفتيد و به جاهاي پرت و دور دست برويد. به سرزمينهايي كه پاي ديگران به آنجا نرسيده، جاهايي كه يخ زدن دارد، خيس شدن دارد، مثل قطب شمال كه بادهاي سرد آنجا زوزه ميكشند.»
اين كتاب را خود دكتر زئوس تصويرگري كرده و البته مترجم خوب كشورمان آقاي «رضي هيرمندي» زحمت ترجمهي آن را كشيده است.
كتاب «اگر باغ وحش درست من بود» جزو كتابهاي مجموعهي «قصههاي امروز و هرروز» است كه انتشارات گام آنها را منتشر ميكند.
چاپ نخست اين كتاب در 56 صفحه و با بهاي 2500 تومان به بازار كتاب آمده است.
نظر شما