پنجشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۰
حكمت برين؛ شرح تطبيقي بر بداية‌الحكمة علامه طباطبائي

چاپ نخست كتاب «حكمت برين، ترجمه و شرح تطبيقي بداية‌الحكمة علامه سيد محمدحسين طباطبائي» نوشته دكتر رحمت‌الله شريعتي نجف‌آبادي از سوي موسسه بوستان كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، «بداية‌الحكمه» مقدمه كتاب «نهاية‌الحكمه» است و روش بحث و تحقيق در اين دو كتاب صرفا عقلي و بر اساس قياس منطقي بوده و از آيات و روايات براي اثبات مطالب حكمي استفاده نشده است. اين دو اثر با هم، حاوي يك دوره كامل مسائل مبتلابه فلسفي ـ‌ حكمي‌اند؛ به طوري كه نام نهادن آن به دائرة‌المعارف فلسفي، گزافه نيست.

سراسر اين دائرة‌المعارف، نوآوري و شكوفايياست. ضمن اين كه كتاب مذكور يك دوره مختصر اسفار اربعه ملاصدرا را نيز دربر مي‌گيرد.

كتاب گران‌سنگ بداية‌الحكمه، تاليف حكيم بزرگ عالم اسلام، مرحوم علامه سيد محمدحسين طباطبائي(ره) است.‌ آن اثر، خلاصه و عصاره يك دوره «الحكمة‌المتعالية في‌الاسفارالعقلية الاربعه» تاليف حكيم الهي و فيلسوف رباني، صدرالدين محمد شيرازي است.

بداية‌الحكمه جزء دروس اصلي حوزه‌هاي علميه است. اين كتاب در بعضي از رشته‌هاي دانشگاهي اعم از كارشناسي و ارشد و دكتري جزء درس‌هاي اصلي محسوب مي‌شود.

از آنجا كه مسائل حكمت و فلسفه اسلامي، اساس و پايه‌هاي اعتقادي مسلمانان تلقي مي‌شود، مردم، به ويژه نسل جوان رغبت زياد به مطالعه آن دارند. بنابراين، نويسنده آن كتاب را ترجمه و شرح (تطبيقي و مقايسه‌اي)‌‌ كند.

نويسنده در اين اثر سعي وافر داشته است از نظريات مشائي و اشراقي و عرفاني و بعضي از فلاسفه مغرب زمين و علماي تجربي، بهره ببرد. بر همين مبنا، عنوان اين اثر، حكمت برين (ترجمه و شرح تطبيقي بداية‌الحكمه) نام‌گذاري شده است.

فلسفه و حكمت، حقيقت خود را تنها در مكتب اسلامي، شيعي، علوي يافته است، زيرا پايه‌هاي پرمايه قرآن، بصيرت و تفكر و تعقل عنوان مي‌شود تا جايي كه اهل دوزخ، سبب دخول‌شان را به جهنم، عدم استماع حق و تعقل مي‌دانند: «و قالوا لو كنا نسمع أو نعقل ما كنا في أصحاب السعير؛ و گويند: اگر ما در دنيا(سخن انبيا) مي‌شنيديم، يا به دستور عقل عمل مي‌كرديم(امروز) از دوزخيان نبوديم (مُلك، آيه 10).»

در روايتي از اميرالمومنين علي(ع) آمده است: وقتي جبرئيل آدم(ع) را به انتخاب بين سه موهبت «عقل، حيا و دين» مخير ساخت، آن حضرت عقل را برگزيد. بنابراين، آن ملك به حيا و دين گفت: او را رها كنيد. آنها گفتند: ما ماموريم همراه جداناشدني عقل باشيم.

هرگاه مقصود از فلسفه و حكمت، همان تفكر در صفحه عالم هستي و صحنه جهان وجود و آگاهي از قوانين حاكم بر گيتي واقعيت باشد، آن مورد تشويق و دعوت كتاب آسماني و احاديث نبوي و روايات اهل‌بيت نبوت(عليهم‌السلام) است. كار فيلسوف، شناخت مراتب هستي و آغاز و انجام آن و شناخت انسان و ... عنوان مي‌شود. او مايل است انسان و عالم را همان‌گونه كه وجود دارند، بشناسد. آيا چنين مباحثي ممكن است از موارد نهي وحي حضرت حق باشد؟

بر اساس مطالب كتاب، علوم عقلي در فلسفه صدرائي به نقطه اوج خود مي‌رسد. فلسفه در دوره يوناني از 200 مساله تجاوز نمي‌كرد، در حالي كه پس از انتقال به حوزه‌هاي فلسفي اسلام، به وسيله فلاسفه اسلامي، به ويژه صدرالدين شيرازي، ملاهادي سبزواري و علامه طباطبائي به 700 مساله رسيده است.

در حقيقت، اصول شريعت و مباني فلسفه و حكمت نسبت به هم در تطابق و هماهنگي كامل قرار دارند. نه وحي معارض عقل است و نه عقل معارض وحي.

عبادت بدون تعقل بسيار كم ارزش است. از امام صادق(ع) روايت شده است كه مردي از بني‌اسرائيل خدا را در جزيره‌اي سرسبز بسيار عبادت مي‌كرد. ملكي از خداوند خواست ثواب او را به او نشان دهد. چون اجابت شد، ثواب او را قليل يافت و تعجب كرد. خداوند به او وحي كرد با او مصاحبه كند، پس به صورت بشر نزد او آمد و پرسيد: تو كيستي؟ گفت: عابدم، ملك گفت: مكان خوبي داري كه جز براي عبادت مناسب نيست. عابد گفت: يك عيب وجود دارد و آن اين كه اگر پروردگار ما، يك الاغي مي‌داشت و آن را در اين‌جا مي‌چرانديم خوب بود! 
به ملك وحي شد كه ثواب به قدر عقل است: «... انما اثيبه علي قدر عقله».

به عقيده نويسنده، هر كسي استعداد فراگيري فلسفه و حكمت را ندارد. شخص بايد قابل باشد تا سرزمين قلبش مستعد براي رشد و نمو درخت حكمت شود. روايات حتي براي كساني كه از پاكي طينت برخوردارند، ولي آمادگي لازم براي مسائل تعقلي را ندارند، دستوراتي داده‌اند. براي نمونه پيامبر(ص) فرموده است: «تفكروا في آلاء الله و لا تفكروا في ذاته» چرا كه اين الحاد است و آن ارشاد و در همين باره علي(ع) مي‌فرمايد: «من تفكر في ذات‌الله الحد و من تفكر في صفاته ارشد.»

بعضي دنبال مغالطه ـ‌كه صنعت كاذب است‌ـ و سفسطه‌ ـ‌‌كه حكمت مدلس است‌ـ مي‌روند و از «برهان» كه صنعت صادق است و «حكمت» كه فلسفه واقع‌گراست، به شدت متنفرند. تعليم منطق و فلسفه به اين گروه به منزله كسي است كه به گردن خوك و خوك‌صفتان، دُر و گوهر مي‌آويزد. به همين دليل «معبر» به كسي كه در خواب مي‌بيند گوهر به گردن خوك مي‌آويزد، مي‌گويد: تو حكمت را به فاسق مي‌آموزي.

اين كه امام صادق(ع) فرموده است: «فتبا و تعسا و خيبة لمنتحلي الفلسفه؛ پيروان فلسفه در هلاكت و مقطوع اليد و نااميد هستند» منظور همان فاسقاني‌اند كه از منطق و فلسفه و حكمت سوء استفاده مي‌كنند، هر چند روايت مذكور توجيهات ديگري دارد كه مجال بحث آنها نيست.

بداية‌الحكمه، داراي دوازده مرحله است كه عبارت‌اند از: مباحث كلي وجود، تقسيم وجود به خارجي و ذهني، تقسيم وجود به مستقل و رابط، مواد ثلاث، ماهيت و احكام آن، مقولات عشر، علت و معلول، تقسيم وجود به واحد و كثير، حدوث و قدم، قوه و فعل، علم و عالم و معلوم و اثبات واجب ‌تعالي و بيان و تبيين اوصاف او. اين نوع مباحث از با ارزش‌ترين معارف بشري محسوب مي‌شوند كه كتاب حاضر، عهده‌دار بيان آنهاست.

چاپ نخست كتاب «حكمت برين، ترجمه و شرح تطبيقي بداية‌الحكمة علامه سيد محمدحسين طباطبائي» در شمارگان 1200 نسخه، 892 صفحه و بهاي 165000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط